کلمه جو
صفحه اصلی

premix


قبل از مصرف مخلوط کردن، پیش امیختن

انگلیسی به فارسی

قبل از مصرف مخلوط کردن، پیش امیختن


پیش مخلوط، پیش امیختن، قبل از مصرف مخلوط کردن


انگلیسی به انگلیسی

• mix in advance, blend in advance

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] پیش مخلوط، مواد تقویت کننده که با مواد واکنش قبل از اینکه در قالب قرار گیرند مخلوط می شوند.
[سینما] میکس مقدماتی

جملات نمونه

1. It is possible to premix the ore at the shipping point, thus saving time at the iron works.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که سنگ معدن را در نقطه حمل و نقل فرو برد و در نتیجه زمان را در کاره ای آهن صرفه جویی کنید
[ترجمه گوگل]ممکن است سنگ معدنی در نقطه حمل و نقل را ترجیح دهد، در نتیجه صرفه جویی در وقت در کارهای آهن انجام می شود

2. Even more mysterious were the tins of pre-mixed tea, milk and sugar, to which people tried to add water.
[ترجمه ترگمان]حتی more، قوطی های چای، شیر و شکر بود که مردم سعی داشتند آب را به آن اضافه کنند
[ترجمه گوگل]حتی بیشتر اسرار آمیز قلعهای از چای، شیر و شکر قبل از مخلوط شدن بود که مردم سعی کردند آب آن را اضافه کنند

3. The early premix formulations contained sisal fibers.
[ترجمه علی] فرمولاسیون پیش مخلوط اولیه حاوی الیاف سیسال بود.
[ترجمه ترگمان]فرمولاسیون premix اولیه شامل فیبرها بود
[ترجمه گوگل]فرمولهای پیش مخلوط اولیه حاوی فیبرهای سیزال بود

4. A polyether premix for rigid polyurethane foam was prepared from self made polyether polyol, isopentane, water, etc.
[ترجمه ترگمان]برای کف از جنس پلی اورتان که از جنس پلی اورتان ساخته شده بود، از self، آب، آب و غیره تهیه می شد
[ترجمه گوگل]پرمیر پلی اتر برای فوم پلی اورتان سفت و سخت از پلی اورت پلی اورت ساخته شده، ایزوپنتان، آب و غیره تهیه شد

5. The foaming performance of the premix, and the flame retardancy of the foam products are similar as those of congeneric import.
[ترجمه ترگمان]عملکرد کف آلود of و کند شدن شعله محصولات فوم مشابه با وارد کردن محصولات فوم است
[ترجمه گوگل]عملکرد فوم premix و بازدارندگی شعله از محصولات فوم شبیه به واردات congeneric هستند

6. BAISHIFA and FENGYE consists of premix material, complete feed, special feed and so on.
[ترجمه ترگمان]BAISHIFA و FENGYE شامل مواد premix، تغذیه کامل، تغذیه ویژه و غیره هستند
[ترجمه گوگل]BAISHIFA و FENGYE شامل مواد پیش ماده، خوراک کامل، خوراک مخصوص و غیره می باشد

7. Studied the effect of quinocetone premix on the growth performance of the broiler chicken.
[ترجمه ترگمان]تاثیر of بر عملکرد رشد مرغ broiler را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]اثر افزودنی کینوکتون بر عملکرد رشد جوجه های گوشتی را مطالعه کرد

8. At least one premix fuel injector is spaced radially from the nozzle body and extends from the flange generally parallel to the nozzle body.
[ترجمه ترگمان]حداقل یک انژکتور سوخت premix دارای فاصله شعاعی از جسم نازل است و از the به طور کلی موازی با جسم نازل امتداد می یابد
[ترجمه گوگل]حداقل یک تزریق سوخت پیش ساز، به صورت شعاعی از بدن نازل فاصله گرفته و از فلنج به طور موازی با بدن نازل گسترش یافته است

9. In addition, Premix pursues emerging opportunities in the renewable energy market including solar and wind applications.
[ترجمه ترگمان]بعلاوه، Premix به دنبال فرصت های جدید در بازار انرژی تجدیدپذیر از جمله کاربردهای خورشیدی و بادی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، Premix به دنبال فرصت های جدید در بازار انرژی تجدید پذیر از جمله برنامه های خورشیدی و باد است

10. The premix is provided with good stability, and the foam has good physical properties.
[ترجمه ترگمان]The دارای ثبات خوب است و فوم دارای خواص فیزیکی خوبی است
[ترجمه گوگل]Premix با ثبات خوب ارائه شده و فوم دارای خواص فیزیکی خوبی است

11. The rubber premix is based on heat resistant rubber, lubricants, friction stablizers and fillers.
[ترجمه ترگمان]لاستیک پلاستیکی بر پایه لاستیک مقاوم در برابر گرما، lubricants، اصطکاک اصطکاکی اغتشاشی و پر کننده است
[ترجمه گوگل]پودر لاستیک بر اساس لاستیک مقاوم در برابر حرارت، روان کننده ها، stablizers اصطکاک و پرکننده است

12. The invention relates to a flyblow albumen powder fodder, comprising corn, wheat bran, bean pulp, flyblow powder, calcium hydrophosphate, premix compound and salt which are mixed.
[ترجمه ترگمان]این اختراع به علوفه پودر flyblow albumen شامل ذرت، سبوس گندم، خمیر دندان، پودر flyblow، ترکیب calcium و نمک مربوط می شود که ترکیبی هستند
[ترجمه گوگل]این اختراع به یک عصاره پودر آلبوم فلفل دلمه ای شامل ذرت، سبوس گندم، خمیر لوبیا، پودر ریخته گری، هیدروفسفات کلسیم، ترکیب پرمیکس و نمک می پردازد

13. Shanghai Sanwei Feed Additive Co., Ltd was found in 1995 as a company producing feed additives, such as feed mould inhibitor, feed antioxidant, mycotoxin absorbent and premix.
[ترجمه ترگمان]شرکت Additive خوراک Sanwei شانگهای، با مسئولیت محدود در سال ۱۹۹۵ به عنوان یک شرکت تولید کننده مواد افزودنی، مانند بازدارنده mould خوراک، آنتی اکسیدان feed و premix یافت شد
[ترجمه گوگل]شرکت شانگهای سانوی افزودنی خوراکی در سال 1995 به عنوان یک شرکت تولید مواد افزودنی خوراکی مانند مهارکننده قالب خوراک، آنتی اکسیدان خوراکی، جذب مایکوتوکسین و پرمیکس یافت شد

14. A comparative feeding trial was done by using 16 healthy lactating cows with urease inhibitor premix.
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش تغذیه تطبیقی با استفاده از ۱۶ گاو شیرده سالم با premix بازدارنده urease انجام شد
[ترجمه گوگل]یک آزمایش تغذیه تطبیقی ​​با استفاده از 16 شیر گاو تغذیه سالم با پیشگیری از مهارکننده اوره انجام شد


کلمات دیگر: