کلمه جو
صفحه اصلی

preview


معنی : اطلاع قبلی، پیش چشی، پیش دید، پیش دید کردن، قبلا رویت کردن
معانی دیگر : (از پیش) دیدن، نشان دادن، پیشنهاد کردن، (نمایش برخی از صحنه های) برنامه ی آینده، پیشنما، پیش نمایی، (برنامه ی سینمایی و غیره - نمایش خصوصی برای خبرنگاران و خواص) پیش نمایش

انگلیسی به فارسی

( prevue =) پیش دید، پیش نمایش، اطلاع قبلی، پیش چشی


پیش نمایش، پیش دید، اطلاع قبلی، پیش چشی، پیش دید کردن، قبلا رویت کردن


پیش دید کردن، پیش نمایش کردن، قبلا رویت کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an advance presentation or opening, as of a film, play, or exhibit, for a selected audience before viewing by the public.

(2) تعریف: excerpts from a film or television program, shown as an advertisement.

(3) تعریف: anything that gives some idea in advance of or introduction to a later event, presentation, or the like.

- His bachelor habits gave a preview of what he would be like as a husband.
[ترجمه ترگمان] عادات bachelor پیش نمایش آن چیزی بود که او به عنوان یک شوهر دوست داشت
[ترجمه گوگل] عادت های لیسانس او ​​پیش نمایش از آنچه که او به عنوان یک شوهر می تواند باشد
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: previews, previewing, previewed
مشتقات: previewer (n.)
• : تعریف: to show or see beforehand or in advance.

- The teacher previewed the film before showing it to the class.
[ترجمه رضا] آموزگار فیلم را پیش از نمایش در کلاس بازبینی کرد.
[ترجمه ترگمان] معلم فیلم را قبل از نمایش به کلاس نمایش می دهد
[ترجمه گوگل] معلم قبل از نمایش آن به کلاس، پیش نمایش کرد

• early show, early display, early exhibition
make an early show, give an advance performance; see an advance performance, view an early show
a preview of something such as a film or exhibition is an opportunity to see it before it opens to the general public.

دیکشنری تخصصی

[سینما] پیش نمایش
[کامپیوتر] پیش نمایش حالتی از مرور چهره ی سند یا رسم نهایی را نمایش می دهد. برای داشتن سرعت در کار، بسیاری از برنامه های ترسیم . فقط شمایی از اشیا را روی صفحه نشان می دهند . ( این حالت wireframe mode با حالت قالب سیمی نام دارد) . وقتی می خواهید آخرین وضعیت یک تصویر نهایی را ببینید . باید فران preview را انتخاب کنید . سپس تمام اشیا با فایلهایشان ظاهر می شوند . به طوری که می توانید درستی لایه بندی آنها را بررسی کنید . اکثر برنامه های ترسیم امکان کار در حالت preview را می دهند، اما زمان صرف شده برای ترسیم دوباره ی صفحه، خسته کننده است . از این رو بهتر است با wire frame , preview کارکنید . روش دیگر باز کردن دو پنجره است که درون آنها فایل واحدی قرار دارد . در یکی به صورت قاب سیمی و در دیگری به شکل پیش نمایش .

مترادف و متضاد

preliminary showing


Synonyms: examination, preliminary study, research, show, sneak, sneak peek, survey, viewing


Antonyms: criticism


اطلاع قبلی (اسم)
foreknowledge, precognition, preview

پیش چشی (اسم)
foretaste, preview, prelibation

پیش دید (اسم)
preview

پیش دید کردن (فعل)
preview

قبلا رویت کردن (فعل)
preview

جملات نمونه

Art critics previewed the show and liked it.

هنرسنجان نمایش را قبل از اجرا دیدند و پسندیدند.


a preview of our coming attractions

پیش‌نمای برنامه‌های آینده‌ی ما


1. a preview of our coming attractions
پیشنمای برنامه های آینده ی ما

2. Journalists will be able to preview the exhibition tomorrow.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران قادر خواهند بود تا نمایش را فردا نمایش دهند
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران قادر خواهند بود پیش نمایش این نمایشگاه را فردا انجام دهند

3. He had gone to see the preview of a play.
[ترجمه P.h] آن مرد برای دیدن پیش نمایش آن اجرا رفته بود
[ترجمه ترگمان]او رفته بود تا نمایش یک نمایش را ببیند
[ترجمه گوگل]او برای دیدن پیش نمایش یک بازی رفته بود

4. The preview offers a unique opportunity to see the show without the crowds.
[ترجمه ترگمان]پیش نمایش فرصتی منحصر به فرد برای دیدن نمایش بدون جمعیت ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]پیش نمایش یک فرصت منحصر به فرد برای دیدن نمایش بدون جمعیت است

5. The preview was intended to whet your appetite .
[ترجمه ترگمان]این پیش نمایش در نظر گرفته شد که اشتهای شما را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]پیش نمایش در نظر گرفته شده بود که اشتهای شما را تحریک کند

6. The band will preview their new album on 2nd March.
[ترجمه ترگمان]گروه آلبوم جدید خود را در دوم مارس پیش نمایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]این گروه در 2 مارس، آلبوم جدید خود را پیش نمایش خواهد داد

7. Turn to page 12 for a preview of next week's programmes.
[ترجمه ترگمان]برای پیش نمایش برنامه های هفته آینده به صفحه ۱۲ بروید
[ترجمه گوگل]برای پیش نمایش برنامه های هفته آینده به صفحه 12 مراجعه کنید

8. We attended a sneak preview of the winter fashion collection.
[ترجمه ترگمان]ما در یک پیش نمایش سبک عکاسی زمستانی شرکت کردیم
[ترجمه گوگل]ما در یک پیش نمایش دزدی از مجموعه لباس های زمستانی شرکت کردیم

9. Journalists have been given a sneak preview of the singer's latest album.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران یک پیش نمایش پنهانی از آخرین آلبوم این خواننده دریافت کرده اند
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران پیش نمایش دزدکی از آخرین آلبوم خواننده داده شده اند

10. She'd given me a preview of that particular gesture while mourning Topaz's death.
[ترجمه ترگمان]او تصویری از این ژست خاص را به من داده بود در حالی که Topaz در حال سوگواری بود
[ترجمه گوگل]او پیش از این حرکات خاص، هنگام عزاداری مرگ تپاز، پیش من آمد

11. Gareth Furby's been given a sneak preview.
[ترجمه ترگمان](گرت Furby)یک پیش نمایش خاص داده شده است
[ترجمه گوگل]گرت فوربی یک پیش نمایش دزدیده شده است

12. As in other auctions, potential buyers can preview the items.
[ترجمه ترگمان]همانند دیگر مزایده ها، خریداران احتمالی می توانند اقلام را پیش نمایش کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که در سایر مزایده ها، خریداران بالقوه می توانند اقلام را پیش نمایش دهند

13. This preview will concentrate on some of the more striking aspects of the program.
[ترجمه ترگمان]این پیش نمایش بر روی برخی از جنبه های قابل توجه برنامه متمرکز خواهد بود
[ترجمه گوگل]این پیش نمایش بر برخی از جنبه های برجسته تر برنامه تمرکز دارد

14. This afternoon there was a preview from from a few old favorites.
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر یک پیش نمایش از چند مورد از موارد مورد علاقه قدیمی دیده شد
[ترجمه گوگل]این بعد از ظهر پیش نمایش از چند مورد علاقه قدیمی بود

15. The preview and evaluation of instructional materials through classroom use.
[ترجمه ترگمان]پیش نمایش و ارزیابی مواد آموزشی از طریق استفاده از کلاس
[ترجمه گوگل]پیش نمایش و ارزیابی مواد آموزشی از طریق استفاده از کلاس درس

پیشنهاد کاربران

پیش پرده

افتتاحیه
exhibition preview افتتاحیه نمایشگاه

نگاه کلی ( به متن )
یعنی قبل خوندن یک مطلب یه نگاه کلی بهش بندازیم تا دستمون بیاد ک این متن داره درمورد چی صحبت میکنه و. . .

پیش نمایش

نگاه کلی

مرور اجمالی
نگاه اجمالی و کلی
topic preview : نگاه کلی به موضوع، مرور اجمالی بر موضوع

پیشگفتار

preview ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: پیش‏نمایش
تعریف: نمایش فیلم برای گروهی منتخب از منتقدان و نویسندگان و دیگر دست‏اندرکاران سینما، به منظور ارزیابی واکنش آنها


کلمات دیگر: