(عامیانه) عزیمت کردن، رهسپارشدن، رفتن
push off
(عامیانه) عزیمت کردن، رهسپارشدن، رفتن
انگلیسی به انگلیسی
• pull boat away from the shore; leave
دیکشنری تخصصی
[سینما] روبش افقی - کنار کشیدن تصویر
جملات نمونه
1. I wish she would stop annoying us and push off.
[ترجمه فاطمه امیدخواه] امیدوارم از اذیت کردن ما دست بکشه و بره
[ترجمه ترگمان]ای کاش اون جلوی ما رو می گرفت و هل می داد[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که ما را آزار و اذیت کند
2. What are you doing here in the garden? Push off at once!
[ترجمه ترگمان]اینجا توی باغ چیکار می کنی؟ فورا از من دور شو!
[ترجمه گوگل]اینجا در باغ چه کار میکنی؟ در یک بار فشار دهید
[ترجمه گوگل]اینجا در باغ چه کار میکنی؟ در یک بار فشار دهید
3. Push off! We don't want you here.
[ترجمه پریسا رئیسی] بزن به چاک! ما نمی خوایم تو اینجا باشی.
[ترجمه ترگمان]! بزن کنار ما نمی خوایم که تو اینجا باشی[ترجمه گوگل]فشار دادن ما اینجا نمی خواهیم
4. He told me to push off.
[ترجمه ترگمان] بهم گفت هل بدم
[ترجمه گوگل]او به من گفت که فشار را خاموش کند
[ترجمه گوگل]او به من گفت که فشار را خاموش کند
5. Hey, what are you doing? Push off!
[ترجمه ترگمان]هی، داری چیکار می کنی؟ ! بزن کنار
[ترجمه گوگل]هی، داری چیکار میکنی؟ فشار دادن
[ترجمه گوگل]هی، داری چیکار میکنی؟ فشار دادن
6. Well,I'll have to push off now.
[ترجمه ترگمان]خب، همین الان باید ادامه بدم
[ترجمه گوگل]خب، من باید فشار بگذارم
[ترجمه گوگل]خب، من باید فشار بگذارم
7. It's time to push off.
[ترجمه ترگمان]الان وقت استراحت است
[ترجمه گوگل]وقت آن است که فشار بیاوریم
[ترجمه گوگل]وقت آن است که فشار بیاوریم
8. Can you see it, parked where the hang-gliders push off from, snug against the skyline?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید آن را ببینید، پارک کنید، جایی پارک کنید که گلایدر از آن خارج می شود، گرم بر خط افق است؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید آن را ببینید، پارک شده است که در آن خم شدن هواپیما از خاموش کردن، در برابر خط افق؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید آن را ببینید، پارک شده است که در آن خم شدن هواپیما از خاموش کردن، در برابر خط افق؟
9. We were ready to push off at ten o'clock, but had to wait for Jill.
[ترجمه ترگمان]ما آماده بودیم که ساعت ده حرکت کنیم، اما باید منتظر جیل می شدیم
[ترجمه گوگل]ما آماده بودیم ساعت ده را فشار دهیم اما مجبور بودیم جیل را صبر کنیم
[ترجمه گوگل]ما آماده بودیم ساعت ده را فشار دهیم اما مجبور بودیم جیل را صبر کنیم
10. Tell that rude fellow to push off!
[ترجمه ترگمان]! به اون مردک بی ادب بگو هل بده
[ترجمه گوگل]بگو این همسرم بی رحم است!
[ترجمه گوگل]بگو این همسرم بی رحم است!
11. What are you doing in this garden? Push off at once!
[ترجمه ترگمان]توی این باغ چیکار می کنی؟ فورا از من دور شو!
[ترجمه گوگل]شما در این باغ چه کار میکنید؟ در یک بار فشار دهید
[ترجمه گوگل]شما در این باغ چه کار میکنید؟ در یک بار فشار دهید
12. Put on your favorite pair of fins and push off on your back arms in streamline.
[ترجمه ترگمان]یک جفت باله مورد علاقه ت رو بپوش و برو توی arms
[ترجمه گوگل]قرار دادن جفت بافی مورد علاقه خود را به راحتی و به عقب برانید
[ترجمه گوگل]قرار دادن جفت بافی مورد علاقه خود را به راحتی و به عقب برانید
13. We must push off soon, it is getting late.
[ترجمه ترگمان]باید زود راه بیافتیم، دارد دیر می شود
[ترجمه گوگل]ما باید به زودی خاموش شویم، دیر می شود
[ترجمه گوگل]ما باید به زودی خاموش شویم، دیر می شود
پیشنهاد کاربران
( با فشار ) عقب زدن یا پس راندن کسی یا چیزی . بعنوان مثال: She climbed up to the roof and pushed off the snow
فشار وارد کردن، هل دادن، رهسپار شدن، رفتن، ترک کردن.
https://idioms. thefreedictionary. com/push off
https://idioms. thefreedictionary. com/push off
بزن به چاک!
It means: to leave or go away
کلمات دیگر: