(فیزیک) گرهی، وابسته به گره یا قلمبه شدگی، گره مانند، گرهی، برآمده، گندله، غده مانند، غددی، (نجوم) همبرگاهی، واقع درنزدیک گره، عقده ای
nodal
(فیزیک) گرهی، وابسته به گره یا قلمبه شدگی، گره مانند، گرهی، برآمده، گندله، غده مانند، غددی، (نجوم) همبرگاهی، واقع درنزدیک گره، عقده ای
انگلیسی به فارسی
گره ای
گرهی، واقع درنزدیک گره، عقدهای
گره، گرهی، گرهای، عقدهای، واقع در نزدیک گره
انگلیسی به انگلیسی
• pertaining to nodes (small lumps, protrusions)
دیکشنری تخصصی
[سینما] مرکز تلاقی خطوط - مرکز کنترل فنی
[برق و الکترونیک] گره ای
[ریاضیات] گره ای
[برق و الکترونیک] گره ای
[ریاضیات] گره ای
جملات نمونه
1. nodal surface
سطح گرهی
2. The primary effect of the nodal description above is of inaccessibility to the reader.
[ترجمه ترگمان]اثر اولیه توصیف گره ای بالاتر از عدم دسترسی به خواننده است
[ترجمه گوگل]اثر اصلی توضیح گره بالا از عدم دسترسی به خواننده است
[ترجمه گوگل]اثر اصلی توضیح گره بالا از عدم دسترسی به خواننده است
3. These classifications are able to separate groups of nodal lymphomas with a clear correlation between morphological features and clinical behaviour.
[ترجمه ترگمان]این طبقه بندی ها می توانند با همبستگی آشکاری بین ویژگی های مورفولوژیکی و رفتار بالینی، گروه های of گرهی را جدا کنند
[ترجمه گوگل]این طبقه بندی ها می توانند گروه هایی از لنفوم های نود را جداگانه با همبستگی روشن بین ویژگی های مورفولوژیکی و رفتار بالینی
[ترجمه گوگل]این طبقه بندی ها می توانند گروه هایی از لنفوم های نود را جداگانه با همبستگی روشن بین ویژگی های مورفولوژیکی و رفتار بالینی
4. With the temperature-controlled nodal operation self-heating system, this product can be used in the winter season of north China.
[ترجمه ترگمان]با سیستم گرمایش با کنترل دما - کنترل شده، این محصول می تواند در فصل زمستان شمال چین مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]با استفاده از سیستم کنترل گرماسنجی سیستم گرمایش خودآزمایش، این محصول را می توان در فصل زمستان شمال چین مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]با استفاده از سیستم کنترل گرماسنجی سیستم گرمایش خودآزمایش، این محصول را می توان در فصل زمستان شمال چین مورد استفاده قرار داد
5. In the other code, the Nodal Green's Function Method was used to solve space-time dependent neutron diffusion equation.
[ترجمه ترگمان]در کد دیگر، از روش تابع گرین Nodal برای حل معادله انتشار نوترون وابسته به زمان استفاده شد
[ترجمه گوگل]در کد دیگری، روش تابع گرید سبز برای حل معادله نفوذ نوترون وابسته به فضا زمان استفاده شد
[ترجمه گوگل]در کد دیگری، روش تابع گرید سبز برای حل معادله نفوذ نوترون وابسته به فضا زمان استفاده شد
6. A kinetics nodal method for the solution of transient two-group multi- dimensional neutron diffusion equation is described.
[ترجمه ترگمان]یک روش گرهی kinetics برای حل معادله انتشار نوترون چند بعدی چند بعدی توضیح داده می شود
[ترجمه گوگل]یک روش گرید سینتیکی برای حل معادله نفوذ نوترون چند بعدی چند منظوره گذرا توصیف شده است
[ترجمه گوگل]یک روش گرید سینتیکی برای حل معادله نفوذ نوترون چند بعدی چند منظوره گذرا توصیف شده است
7. In addition, the nonlinear iteration semi - analytical nodal method was extended to solve the time - dependent kinetic equations.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تکرار غیر خطی از روش گرهی نیمه تحلیلی برای حل معادلات جنبشی وابسته به زمان گسترش یافت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این روش ناپیوسته نیمه تحلیلی تکرار غیر خطی برای حل معادلات جنبشی وابسته به زمان گسترش یافت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این روش ناپیوسته نیمه تحلیلی تکرار غیر خطی برای حل معادلات جنبشی وابسته به زمان گسترش یافت
8. A nodal analysis model of electrically actuated microbeams was developed based on a weighted residual method.
[ترجمه ترگمان]یک مدل تحلیلی گرهی از microbeams به طور الکتریکی مبتنی بر یک روش باقیمانده وزن دار توسعه داده شد
[ترجمه گوگل]یک مدل تحلیل مغناطیسی از میکروب ها با استفاده از الکترومغناطیسی بر اساس روش باقیمانده وزن طراحی شده است
[ترجمه گوگل]یک مدل تحلیل مغناطیسی از میکروب ها با استفاده از الکترومغناطیسی بر اساس روش باقیمانده وزن طراحی شده است
9. Conclusion Unlike nodal lymphoma, PMLGI are a group of distinctive clinicopathological tumours.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری برخلاف lymphoma nodal، PMLGI گروهی از clinicopathological clinicopathological (clinicopathological tumours)متمایز هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری بر خلاف لنفوم ندال، PMLGI یک گروه از تومورهای بالینی تشخیصی متمایز است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری بر خلاف لنفوم ندال، PMLGI یک گروه از تومورهای بالینی تشخیصی متمایز است
10. He could sit in his palace like the sun at the nodal point of an array of beams of light.
[ترجمه ترگمان]او می توانست در قصر خود مانند خورشید که در زیر نور چراغ های نور قرار داشت بنشیند
[ترجمه گوگل]او می تواند در کاخ خود مانند خورشید در نقطه گره ای از آرایه ای از پرتوهای نور نشست
[ترجمه گوگل]او می تواند در کاخ خود مانند خورشید در نقطه گره ای از آرایه ای از پرتوهای نور نشست
11. A tree-shaped network of vibrating elastic strings for which root nodal is clamped and other nodals are controlled is considered. The nodal feedback stabilizers are designed to stabilize the system.
[ترجمه ترگمان]یک شبکه شکل درختی از رشته های الاستیک لرزان که در آن گرهی ریشه گرفته می شود و nodals دیگر کنترل می شوند The feedback گرهی برای تثبیت سیستم طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]یک شبکه درختی از رشته های الاستیک ارتعاشی که برای آن گره ریشه چسبانده می شود و سایر گره ها کنترل می شود در نظر گرفته می شود تثبیت کننده های بازده نگاتیونی برای ایجاد تثبیت سیستم طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]یک شبکه درختی از رشته های الاستیک ارتعاشی که برای آن گره ریشه چسبانده می شود و سایر گره ها کنترل می شود در نظر گرفته می شود تثبیت کننده های بازده نگاتیونی برای ایجاد تثبیت سیستم طراحی شده اند
12. Introduced is the basic principle of production forecast with nodal systems analysis method.
[ترجمه ترگمان]Introduced، اصل اساسی پیش بینی تولید با روش تحلیل سیستم های گرهی است
[ترجمه گوگل]معرفی اصل اساسی پیش بینی تولید با روش تجزیه و تحلیل سیستم های گره است
[ترجمه گوگل]معرفی اصل اساسی پیش بینی تولید با روش تجزیه و تحلیل سیستم های گره است
13. The modified MLS shape function, for alleviating the above problem, is given by establishing the relationship between the nodal value and the generalized displacement.
[ترجمه ترگمان]تابع تغییر شکل (MLS)برای تسکین مشکل بالا، با ایجاد رابطه بین ارزش گرهی و جابجایی تعمیم یافته مشخص می شود
[ترجمه گوگل]تابع شکل MLS اصلاح شده برای رفع مشکل فوق، با ایجاد رابطه بین مقدار گره و جابه جایی عمومی تعریف می شود
[ترجمه گوگل]تابع شکل MLS اصلاح شده برای رفع مشکل فوق، با ایجاد رابطه بین مقدار گره و جابه جایی عمومی تعریف می شود
14. Firstly, the 3 D neutron diffusion equation is converted into three coupled 1 D equations through a transverse averaging procedure as with normal advanced nodal methods.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، معادله انتشار neutron ۳ بعدی به سه معادله سه بعدی کوپل شده از طریق روش میانگین گیری عرضی بعنوان با استفاده از روش های معمول گره ای پیشرفته تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، معادله نفوذ نوترون 3 D به سه معادله 1 D معادل شده با استفاده از یک روش میانگین محور عرضی مانند روش های نودل پیشرفته عادی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، معادله نفوذ نوترون 3 D به سه معادله 1 D معادل شده با استفاده از یک روش میانگین محور عرضی مانند روش های نودل پیشرفته عادی تبدیل می شود
nodal surface
سطح گرهی
کلمات دیگر: