کلمه جو
صفحه اصلی

modelling


معنی : طراحی، گچ بری، مدل سازی
معانی دیگر : قالب سازی، طرح ریزی

انگلیسی به فارسی

مدل سازی، طراحی، گچ بری


انگلیسی به انگلیسی

• forming, fashioning; act of displaying or posing (for fashion, art, etc.) (also modeling)

دیکشنری تخصصی

[سینما] برجسته نمایی

مترادف و متضاد

طراحی (اسم)
architectonics, designing, sketching, modeling, drafting, modelling

گچ بری (اسم)
fillet, filet, modeling, modelling, tore

مدل سازی (اسم)
modeling, modelling

جملات نمونه

1. This software is used for modelling atmospheric dynamics.
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار برای مدل سازی دینامیکی اتمسفری به کار می رود
[ترجمه گوگل]این نرم افزار برای مدل سازی دینامیک اتمسفر استفاده می شود

2. She was offered her first modelling job while she was still in the sixth-form.
[ترجمه ترگمان]او اولین کار مدل سازی خود را در حالی انجام داد که هنوز در کلاس ششم بود
[ترجمه گوگل]او اولین کار مدلسازی خود را در حالی که هنوز در ششمین شکل بود ارائه شد

3. He earned money modelling for life drawing classes.
[ترجمه ترگمان]او برای کلاس های زندگی مدل سازی پول به دست آورد
[ترجمه گوگل]او مدل های پولی را برای کلاس های رسم زندگی به دست آورده است

4. She earns a living by modelling .
[ترجمه ترگمان]او با مدل سازی امرار معاش می کند
[ترجمه گوگل]او را بدست آورده زندگی با مدل سازی

5. As she got older, offers of modelling work began to dry up.
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ تر شد، پیشنهاد کار مدلسازی شروع به خشک شدن کرد
[ترجمه گوگل]وقتی بزرگ شد، پیشنهادات کار مدل سازی شروع به خشک شدن کرد

6. She was being offered a modelling contract.
[ترجمه ترگمان]او قرار بود یک قرارداد مدل سازی ارائه کند
[ترجمه گوگل]او یک قرارداد مدل سازی ارائه شد

7. How did she get into the modelling racket?
[ترجمه ترگمان]چه جوری تونسته به صورت modelling در بیاد؟
[ترجمه گوگل]چگونه او به رکت مدل سازی رسید؟

8. She's been approached by a modelling agency.
[ترجمه ترگمان]او با یک آژانس modelling به او نزدیک شد
[ترجمه گوگل]او توسط یک آژانس مدل سازی نزدیک شده است

9. Tullio has been modelling for Sandra for eleven years.
[ترجمه ترگمان]تولیو یازده سال است که برای ساندرا مدل سازی شده است
[ترجمه گوگل]Tullio برای یازده سال ساندرا مدل سازی کرده است

10. There's absolutely nothing wrong in modelling yourself on an older woman.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز اشتباهی در مدل سازی خودتان بر روی یک زن مسن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در مدل سازی خود در یک زن مسن تر هیچ مشکلی وجود ندارد

11. She began modelling in Paris aged
[ترجمه ترگمان]او شروع به مدل سازی در پاریس کرد
[ترجمه گوگل]او در سن پاریس مدل سازی را آغاز کرد

12. Her modelling career began when she was spotted at the age of
[ترجمه ترگمان]شغل مدل سازی او زمانی آغاز شد که او در سن ۱۹ سالگی تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]شغل مدل سازی او شروع شد زمانی که او در سن از بین رفته بود

13. She threw herself into a modelling career.
[ترجمه ترگمان]خودش را به یک شغل مدل سازی انداخت
[ترجمه گوگل]او خود را به یک حرفه ای مدل سازی پرتاب کرد

14. Ashley's always wanted to go into modelling.
[ترجمه ترگمان]اشلی همیشه می خواست که در سن قانونی شرکت کنه
[ترجمه گوگل]اشلی همیشه می خواست به مدل سازی برود

پیشنهاد کاربران

الگوبرداری، الگوسازی، شبیه سازی، الهام گیری

جامه نمایی


کلمات دیگر: