مرتبه بزرگی
order of magnitude
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• order of size
دیکشنری تخصصی
[شیمی] مرتبه بزرگی
[سینما] مرتبه بزرگی
[برق و الکترونیک] مرتبه مقداری
[ریاضیات] درجه ی قدرت، درجه ی بزرگی، مرتبه ی بزرگی
[سینما] مرتبه بزرگی
[برق و الکترونیک] مرتبه مقداری
[ریاضیات] درجه ی قدرت، درجه ی بزرگی، مرتبه ی بزرگی
جملات نمونه
1. The problem is of the same order of magnitude for all concerned.
[ترجمه ترگمان]این مشکل همان ترتیب بزرگی برای تمام افراد مربوطه است
[ترجمه گوگل]مشکل این است که به اندازه یکسان برای همه مربوط است
[ترجمه گوگل]مشکل این است که به اندازه یکسان برای همه مربوط است
2. This is down an order of magnitude from the gas-coal mixture approach.
[ترجمه ترگمان]این یک ترتیب بزرگی از رویکرد ترکیبی گاز - ذغال سنگ است
[ترجمه گوگل]این یک دستورالعمل از میزان مخلوط گاز و ذغال سنگ است
[ترجمه گوگل]این یک دستورالعمل از میزان مخلوط گاز و ذغال سنگ است
3. We can, however, establish the correct order of magnitude from a number of sources.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ما می توانیم ترتیب صحیح بزرگی را از تعدادی از منابع ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]با این وجود، می توانیم مرتبه صحیح مقدار از تعدادی از منابع را تعیین کنیم
[ترجمه گوگل]با این وجود، می توانیم مرتبه صحیح مقدار از تعدادی از منابع را تعیین کنیم
4. All these matters are indeed of a lower order of magnitude than those which had been fought for under Lanfranc and Anselm.
[ترجمه ترگمان]در واقع همه این مسائل به مراتب کم تر از آن چیزی است که در زمان Lanfranc و Anselm با آن جنگیده اند
[ترجمه گوگل]همه این مسائل در مقیاس پایین تر از آنهایی هستند که تحت Lanfranc و Anselm جنگیدند
[ترجمه گوگل]همه این مسائل در مقیاس پایین تر از آنهایی هستند که تحت Lanfranc و Anselm جنگیدند
5. In the infrared, extinction by dust is an order of magnitude smaller than in the visible portion of the spectrum.
[ترجمه ترگمان]در مادون قرمز، خاموش سازی با گرد و غبار یک مرتبه کوچک تر از بخش مریی طیف است
[ترجمه گوگل]در مادون قرمز، انقراض توسط گرد و غبار مرتبه ای از اندازه کوچکتر از بخش قابل توجهی از طیف است
[ترجمه گوگل]در مادون قرمز، انقراض توسط گرد و غبار مرتبه ای از اندازه کوچکتر از بخش قابل توجهی از طیف است
6. These figures serve to indicate a relative order of magnitude.
[ترجمه ترگمان]این شکل ها برای نشان دادن ترتیب نسبی بزرگی کار می کنند
[ترجمه گوگل]این ارقام نشان دهنده یک نسبت نسبی قدر است
[ترجمه گوگل]این ارقام نشان دهنده یک نسبت نسبی قدر است
7. MLC also reduces SSD reliability by an order of magnitude because the chip wears out faster.
[ترجمه ترگمان]MLC همچنین قابلیت اطمینان SSD را با ترتیب بزرگی کاهش می دهد زیرا چیپ با سرعت از بین می رود
[ترجمه گوگل]MLC همچنین قابلیت اطمینان SSD را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد زیرا تراشه سریعتر از آن استفاده می شود
[ترجمه گوگل]MLC همچنین قابلیت اطمینان SSD را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد زیرا تراشه سریعتر از آن استفاده می شود
8. The method is at least one order of magnitude more efficient than conventional finite difference scheme and 3 to 5 times more efficient than pseudospectral method.
[ترجمه ترگمان]این روش حداقل یک مرتبه از روش تفاضل محدود معمولی و ۳ تا ۵ برابر کارآمدتر از روش pseudospectral است
[ترجمه گوگل]این روش حداقل یک مرتبه از مقادیر کارآمدتر نسبت به طرح اختلافی محدود شده محدود است و 3 تا 5 برابر کارآمدتر از روش پسیوپکتروال است
[ترجمه گوگل]این روش حداقل یک مرتبه از مقادیر کارآمدتر نسبت به طرح اختلافی محدود شده محدود است و 3 تا 5 برابر کارآمدتر از روش پسیوپکتروال است
9. The country's debt this year will be of the same order of magnitude as it was last year.
[ترجمه ترگمان]بدهی کشور در سال جاری به همان ترتیب سال گذشته خواهد بود
[ترجمه گوگل]بدهی کشور در سال جاری برابر با همان مقدار مشابه سال گذشته است
[ترجمه گوگل]بدهی کشور در سال جاری برابر با همان مقدار مشابه سال گذشته است
10. America and Russia do not face a problem of the same order of magnitude as Japan.
[ترجمه ترگمان]آمریکا و روسیه با مشکل مشابه ژاپن مواجه نمی شوند
[ترجمه گوگل]آمریکا و روسیه با یک مشکل مشابه ژاپن مواجه نیستند
[ترجمه گوگل]آمریکا و روسیه با یک مشکل مشابه ژاپن مواجه نیستند
11. That was a problem but this crisis is of a different order of magnitude.
[ترجمه ترگمان]این یک مشکل بود، اما این بحران یک مرتبه متفاوت بود
[ترجمه گوگل]این یک مشکل بود، اما این بحران یک نظم متفاوت از اندازه است
[ترجمه گوگل]این یک مشکل بود، اما این بحران یک نظم متفاوت از اندازه است
12. People are normally considered to be risk-averse over amounts of the order of magnitude of their incomes.
[ترجمه ترگمان]مردم به طور عادی نسبت به میزان میزان درآمد خود مخالف هستند
[ترجمه گوگل]مردم به طور معمول در معرض خطر هستند نسبت به مقادیری از میزان درآمدشان
[ترجمه گوگل]مردم به طور معمول در معرض خطر هستند نسبت به مقادیری از میزان درآمدشان
13. Switched hubs can improve network efficiency by more than an order of magnitude.
[ترجمه ترگمان]مراکز Switched می توانند کارایی شبکه را به میزان بیش از درجه شدت بهبود بخشند
[ترجمه گوگل]هاب های سوئیچ می توانند کارایی شبکه را بیش از یک مرتبه افزایش دهند
[ترجمه گوگل]هاب های سوئیچ می توانند کارایی شبکه را بیش از یک مرتبه افزایش دهند
14. Even with such an unsophisticated method Galileo's estimates turned out to be correct to within an order of magnitude.
[ترجمه ترگمان]حتی با چنین روش ساده و unsophisticated، برآورده ای گالیله از لحاظ بزرگی صحیح نبودند
[ترجمه گوگل]حتی با چنین روش پیچیده، برآوردهای گالیله درست در حدود یک مرتبه درست بود
[ترجمه گوگل]حتی با چنین روش پیچیده، برآوردهای گالیله درست در حدود یک مرتبه درست بود
پیشنهاد کاربران
به اندازه ، به میزان
The country's debt this year will be of the same order of magnitude as it was last year
بدهی کشور در سال جاری میلادی به میزان ( به اندازه ) سال گذشته خواهد بود.
The country's debt this year will be of the same order of magnitude as it was last year
بدهی کشور در سال جاری میلادی به میزان ( به اندازه ) سال گذشته خواهد بود.
an order of magnitude= 10
two orders of magnitude= 100
شاید به مفهوم ده ها یا هزاران
two orders of magnitude= 100
شاید به مفهوم ده ها یا هزاران
به مراتب . . . .
مرتبه اول
کلمات دیگر: