کلمه جو
صفحه اصلی

performer


معنی : بازیگر، سازنده، ساز زن، ایفا کننده
معانی دیگر : ایفا کننده

انگلیسی به فارسی

ایفاکننده، اجراکننده، انجام‌دهنده


نوازنده


بازیگر، آرتیست (سینما و غیره)، هنرپیشه


بازیگر، سازنده، ساز زن، ایفا کننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who sings, acts, or does some form of entertainment for an audience; one who performs.
مشابه: entertainer

- The opera singer was only one of many performers on the talent show.
[ترجمه Armita] خواننده ی اپرا یکی از چندین اجرا کننده ( نقش آفرین ) در برنامه ی استعداد یابی بود.
[ترجمه ترگمان] خواننده اپرا تنها یکی از بازیگران نمایش استعداد بود
[ترجمه گوگل] خواننده اپرا تنها یکی از اعضای بسیاری در نمایش استعداد بود

• one who performs; actor; musician
a performer is a person who does something to entertain an audience, for example acting, singing, or playing an instrument.
someone who is a particular kind of performer does a particular thing in the way indicated or to the standard indicated.

دیکشنری تخصصی

[سینما] هنرپیشه - بازیگر

مترادف و متضاد

بازیگر (اسم)
actor, performer, puppeteer, mummer, stager

سازنده (اسم)
performer, author, composer, maker, manufacturer, creator, constructor, builder, producer, engineer, originator, procreator, instrumentalist

ساز زن (اسم)
performer, musician, professional musician

ایفا کننده (اسم)
performer

جملات نمونه

1. No artist of performer can entirely escape the lure of fame and its promise of endless admiration and respect, but there is a heavy price one must pay for it.
[ترجمه ترگمان]هیچ هنرمندی از نوازنده نمی تواند به طور کامل از فریب شهرت و قولی که به تحسین و احترام بی نهایت دارد، خلاص شود، اما قیمت سنگینی برای آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]هیچ هنرمندی از خواننده نمی تواند به طور کامل از فریب شهرت و وعده تحقیر و احترام بی پایان فرار کند، اما یک قیمت سنگین برای آن باید پرداخت شود

2. He was a better songwriter than performer.
[ترجمه ترگمان]او a از اجرا کننده بود
[ترجمه گوگل]او ترانه سرا بهتر از خواننده بود

3. The star performer of the match was Bill Holland who scored 26 points.
[ترجمه ترگمان]مجری ستاره این مسابقه، (بیل هلند)بود که ۲۶ امتیاز کسب کرد
[ترجمه گوگل]بازیگر ستاره این بازی، بیل هولند بود که 26 امتیاز به دست آورد

4. A performer in evening dress plays classical selections on the violin.
[ترجمه ترگمان]نوازنده در لباس شب نمایش کلاسیک را بر روی ویولن ایفا می کند
[ترجمه گوگل]یک بازیگر در شب بازی انتخاب های کلاسیک در ویولن است

5. He was a poor performer at school and left with no qualifications.
[ترجمه مهدی ترابیان بادی] او خواننده ی ضعیفی در مدرسه بود و بدون هیچ مهارتی مدرسه رو به پایان رساند.
[ترجمه ترگمان]او یک نوازنده ضعیف در مدرسه بود و بدون هیچ صلاحیت باقی ماند
[ترجمه گوگل]او مدرسۀ ضعیف در مدرسه بود و هیچ مدرکی نداشت

6. She's a seasoned concert performer.
[ترجمه ترگمان]او یک نوازنده کنسرت seasoned است
[ترجمه گوگل]او یک سازنده کنسرت است

7. He is a world class performer.
[ترجمه ترگمان]او نوازنده کلاس جهانی است
[ترجمه گوگل]او یک خواننده جهانی است

8. She was no mean performer on a variety of other instruments.
[ترجمه ترگمان]او برای نواختن ساز و کاره ای دیگر به معنای کسی نبود
[ترجمه گوگل]او در مورد انواع ابزارهای دیگر به طور متوسط ​​عملکردی نداشت

9. The British boat was the star performer in the race.
[ترجمه ترگمان]قایق بریتانیایی نوازنده گیتار در این مسابقه بود
[ترجمه گوگل]قایق انگلیسی قهرمان ستاره در مسابقه بود

10. She is compelling, spectral, fascinating, an unforgettably unique performer.
[ترجمه ترگمان]او جذاب، شبح وار، جذاب، و اجرا کننده منحصر به فرد است
[ترجمه گوگل]او مجذوب، طیف، جذاب، یک بازیگر فراموش نشدنی منحصر به فرد است

11. The performer received only pitying looks from his audience.
[ترجمه ترگمان]اجرا کننده تنها آثار ترحم انگیزی از حضار دریافت کرد
[ترجمه گوگل]هنرمند تنها تماشایی از تماشاگرانش داشت

12. The president was a polished television performer.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور یک مجری تلویزیون صیقل یافته بود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور یک تلویزیون تلویزیونی جلا بود

13. VW is the star performer of the motor industry this year.
[ترجمه ترگمان]فولکس واگن ستاره صنعت موتور امسال است
[ترجمه گوگل]VW ستاره ساز صنعت خودرو در سال جاری است

14. He was singled out as the outstanding performer of the games.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان نوازنده برجسته این بازی ها انتخاب شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان بازیگر برجسته ای از بازی ها انتخاب شد

15. Minelli is a born performer - she loves the excitement and she loves the adulation.
[ترجمه ترگمان]Minelli بازیگر متولد شده ای است - او عاشق این هیجان است و she را دوست دارد
[ترجمه گوگل]Minelli بازیگر متولد شده است - او هیجان را دوست دارد و او را دوست دارد تحسین

پیشنهاد کاربران

نقش آفرین
ایفاگر نقش

مجری ( به معنی اجرا کننده یک کار، کنشگر )

خواننده


( سیرک ) اجرا کننده، مجری - هنرمند

اجرا کننده - هنرمند - ( تئاتر ) بازیگر - ( موسیقی ) نوازنده - خواننده

آفریننده

اجرا کننده ( می تونه یک خواننده، نوازنده، مجری، کمدین و یا هر کسی باشه که عده ای رو سرگرم می کنه )

بازیگر

He is a performer who consistently pushes the envelope of TV comedy

انجام دهنده، عمل کننده

مجری ، بازیگر ، هنرپیشه ، اجرا کننده ، نقش آفرین


کلمات دیگر: