کلمه جو
صفحه اصلی

overlapping


معنی : رویهم افتاده، دارای اشتراک
معانی دیگر : رویهم افتاده، دارای اشتراک

انگلیسی به فارسی

رویهم افتاده، دارای اشتراک


با هم تداخل دارند، دارای اشتراک، رویهم افتاده


انگلیسی به انگلیسی

• extending over, covering a part of; having something in common

دیکشنری تخصصی

[سینما] تداخل کننده - روی هم افتادن مداوم صداها - مسأله روی هم قرار گرفتن تصاویر اجسام
[عمران و معماری] لبه رو لبه افتادن - همپوشی
[کامپیوتر] روی هم افتاده گی .
[زمین شناسی] هم پوشی
[نساجی] بریده بریده بودن فتیله شانه - روی هم افتادن دو لبه سرماکوئی ها
[ریاضیات] پوشاندن، رویهم ریخته، روی هم افتادگی، همپوشی، تداخل، همپوشانی، سررفتن

مترادف و متضاد

روی هم افتاده (صفت)
obvolute, overlapping

دارای اشتراک (صفت)
overlapping

جملات نمونه

1. overlapping responsibilities cause conflict
تداخل مسئولیت ها،تعارض به وجود می آورد.

2. The floor was protected with overlapping sheets of newspaper.
[ترجمه ترگمان]کف اتاق با کاغذهای هم پوشانی روزنامه محافظت می شد
[ترجمه گوگل]طبقه با صفحات همپوشانی روزنامه محافظت شد

3. The overlapping slates of the roofs in the mountain village resembled fish scales.
[ترجمه ترگمان]لوح همپوشانی کننده بام دهکده کوهستانی به فلس های ماهی شباهت داشت
[ترجمه گوگل]صفحات همپوشانی سقف در روستای کوهی شبیه به مقیاس های ماهی بود

4. There were in fact two separate but overlapping strands in the social-purity alliance.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت دو رشته جداگانه اما هم پوشانی در اتحاد social وجود داشت
[ترجمه گوگل]در حقیقت دو رشته جداگانه اما همپوشانی در اتحاد اجتماعی خلوص وجود داشت

5. They have to do with overlapping, but not necessarily co-extensive aspirations for specialist teams.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید با هم تداخل داشته باشند، اما ضرورتا آرمان های مشترک برای تیم های متخصص نیستند
[ترجمه گوگل]آنها با همپوشانی، اما نه الزاما همپوشانی گسترده برای تیم های متخصص

6. Overlapping, consecutive, or duplicate spells of sickness absence were merged after taking account of weekends and public holidays.
[ترجمه ترگمان]همپوشانی، متوالی یا تکراری غیبت بیماری پس از در نظر گرفتن تعطیلات آخر هفته و تعطیلات عمومی با هم ادغام شدند
[ترجمه گوگل]پس از اتمام تعطیلات آخر هفته و تعطیلات عمومی، ادغام، همپوشانی، و یا تکراری جادوها از غیبت در بیمارستان بستری شدند

7. Arrange kiwi slices on top of the filling, overlapping in circles.
[ترجمه ترگمان]برش کیوی را بر روی قسمت پر کننده مرتب کرده و در دایره های روی هم پوشانی منظم کنید
[ترجمه گوگل]تکه های کیوی در بالای پر کردن، همپوشانی در حلقه ها را مرتب کنید

8. Patients went through three overlapping, distinguishable stages as they learned to assimilate and adjust to the catastrophic effects of their illness.
[ترجمه ترگمان]بیماران از طریق سه مرحله هم پوشانی، مراحل قابل تشخیص را ادامه دادند و یاد گرفتند که آن ها را جذب کرده و با اثرات فاجعه آمیز بیماری خود تطبیق دهند
[ترجمه گوگل]بیماران از طریق سه مرحله همپوشانی و قابل تشخیص، به یاد می آوردند که به جذب و تعدیل شدن به عواقب فاجعه بار بیماری خود می پردازند

9. Among the tortoises and turtles, the overlapping scales have been replaced by a large, thick armoured box of horn.
[ترجمه ترگمان]در میان لاک پشت ها و لاک پشت ها، مقیاس های همپوشانی شده با یک بسته زرهی بزرگ و ضخیم جایگزین شده اند
[ترجمه گوگل]در میان لاک پشت ها و لاک پشت ها، مقیاس های همپوشانی با جعبه زره پوش بزرگ و شاخ جایگزین شده اند

10. California's political map is a chaotic mess of overlapping cities, counties and school districts.
[ترجمه ترگمان]نقشه سیاسی کالیفرنیا، هرج و مرج آشفته شهرها، بخش ها و مناطق مدارس است
[ترجمه گوگل]نقشه سیاسی کالیفرنیا یک آشفتگی بی نظیر از همپوشانی شهرهای، مناطق و مدارس است

11. Data were collected in four overlapping blocks of three months starting with September 1991 and ending with January 199
[ترجمه ترگمان]داده ها در چهار بلوک با هم تداخل دارند که از سپتامبر ۱۹۹۱ آغاز شده و در ماه ژانویه ۱۹۹ راس بود
[ترجمه گوگل]داده ها در چهار بلوک همپوشانی سه ماهه از سپتامبر 1991 تا پایان ژانویه 199 جمع آوری شد

12. Stage overlapping and communication patterns Development lead time is directly affected by the nature of engineering problem solving.
[ترجمه ترگمان]مرحله همپوشانی الگوهای ارتباطی و توسعه الگوهای ارتباطی به طور مستقیم تحت تاثیر ماهیت حل مساله مهندسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مرحله همپوشانی و الگوهای ارتباطی مدت زمان تولید، به طور مستقیم تحت تأثیر ماهیت حل مسئله مهندسی است

13. Arrange zucchini and tomato slices in overlapping rows.
[ترجمه ترگمان]تکه های گوجه فرنگی و برش های گوجه فرنگی را در ردیف ها با هم پوشانی مرتب کنید
[ترجمه گوگل]تکه های گوشت خوک و گوجه فرنگی را در سطوح همپوشانی ترتیب دهید

14. It is much easier to create this design with contrasting colours overlapping each other to show off the shapes of the flowers.
[ترجمه ترگمان]ایجاد این طرح با هم پوشانی رنگ های متضاد با یکدیگر برای نشان دادن اشکال گل ها آسان تر است
[ترجمه گوگل]طراحی این طرح بسیار ساده تر است با رنگ های متضاد همپوشانی یکدیگر برای نشان دادن شکل گل ها

پیشنهاد کاربران

هم پوشانی

دارای همپوشی، همپوشان


کلمات دیگر: