کلمه جو
صفحه اصلی

projectionist


آپارات چی، به کار برنده ی پروژکتور (پیشتاب)

انگلیسی به فارسی

آپارات چی، بهکار برنده‌ی پروژکتور (پیشتاب)


پروژکتور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who operates a film projector.

• one who operates a movie projector, one who displays films or pictures onto large screens
a projectionist is someone whose job is to work a projector, for example at a cinema.

دیکشنری تخصصی

[سینما] آپاراتچی / مأمور نمایش - تصویر افکن

جملات نمونه

1. In trying to conceal his negligence the projectionist had provided me with tangible evidence of the grand illusion.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سعی می کرد negligence خود را پنهان بدارد، مدارک ملموس و ملموس آن را در اختیار من قرار داده بود
[ترجمه گوگل]در تلاش برای غفلت خود را پنهان کرد، فیلمنامهنویس به من مدارک ملموس از توهم بزرگ داد

2. As a projectionist, how did you find theater conditions in Tucson?
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک projectionist، شما چطور شرایط تئاتر را در توسکان پیدا کردید؟
[ترجمه گوگل]شما چگونه به عنوان یک پروژکتور، چگونه شرایط تئاتر در توسان را پیدا کردید؟

3. If the projectionist didn't like the film it didn't get shown, or only part of it.
[ترجمه ترگمان]اگر the این فیلم را دوست نداشتند، نشان داده نشد، یا فقط بخشی از آن
[ترجمه گوگل]اگر فیلمبردار فیلمی را دوست نداشته باشد، نمایش داده نمی شود یا فقط بخشی از آن است

4. The projectionist turned off the film and turned on the lights.
[ترجمه ترگمان]The فیلم را خاموش کرد و چراغ ها را روشن کرد
[ترجمه گوگل]فیلمبرداری فیلم را خاموش کرد و چراغ ها را روشن کرد

5. The film,(Sentence dictionary) projection equipment and projectionist provided by.
[ترجمه ترگمان]فیلم، (فرهنگ لغت جملات)و projectionist ارایه شده توسط
[ترجمه گوگل]فیلم، (واژهنامه فرهنگ لغت) تجهیزات پروژکتور و پروژکتور ارائه شده توسط

6. As a projectionist, what did you think of the movie?
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه \"projectionist\"، نظرت درباره فیلم چیه؟
[ترجمه گوگل]به عنوان یک فیلمبردار، چه چیزی از فیلم شما فکر می کردید؟

7. There was no projectionist nor projector, nor audience, nor theatre, nor a surrounding city.
[ترجمه ترگمان]نه projectionist بود نه نورافکن، نه تماشاچی، نه تئاتر، نه تئاتر اطراف
[ترجمه گوگل]هیچ طرحگرایانه و نه پروژکتور، نه مخاطب، نه تئاتر، و نه شهر اطراف وجود نداشت

8. The report notes a general absence in projectionist protectionist policies despite the global economic recession.
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاکی از عدم حضور عمومی در سیاست های حمایتی projectionist علی رغم رکود اقتصادی جهانی است
[ترجمه گوگل]با وجود رکود اقتصادی جهانی، این گزارش غایب عمومی در سیاست های حمایت گرایانه برنامه ریزی شده است

9. The projectionist was panning the camera attentively.
[ترجمه ترگمان]The با دقت دوربین را پنینگ (panning)کرد
[ترجمه گوگل]دوربین فیلمبرداری دوربین را با دقت نگاه کرد

10. Normal air-conditioning supply, projection equipment, experienced projectionist and basic ushering service.
[ترجمه ترگمان]تامین تهویه مطبوع، تجهیزات تصویرسازی، projectionist باتجربه و خدمات آغازین اساسی
[ترجمه گوگل]تامین تهویه مطبوع معمولی، تجهیزات پروژکشن، پروژکتوری با تجربه و سرویس پایه ای

11. The kindhearted, craggy Alfredo is the projectionist, the spinner of myth and the giver of a hard-won wisdom, full of Italian fatalism, winks and rough fatherly love.
[ترجمه ترگمان]مهربان، آلفردو خشن، projectionist، نایب اسطوره و دهنده عقل و خرد است که سرشار از جبر fatalism ایتالیایی، چشمک زدن و عشق پدرانه خشن است
[ترجمه گوگل]آلفردو، آدمخوار و تیزهوش، نمایشگر، فریبنده اسطوره و ترویج حکمت سخت، پر از فتطلایی ایتالیایی، وینکس و عشق پدرانه خشن است

12. The report notes a general absence in projectionist policies despite the global economic recession.
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاکی از عدم حضور عمومی در سیاست های projectionist علی رغم رکود اقتصادی جهانی است
[ترجمه گوگل]با وجود رکود اقتصادی جهانی، این گزارش غایب عمومی در سیاست های پیش بینی کننده است

13. But that's the sort of thing that happens in cinemas these days, when there's only one projectionist looking after umpteen screens.
[ترجمه ترگمان]اما این چیزی است که در این روزها در سینماها رخ می دهد، زمانی که تنها یک projectionist به دنبال صفحات umpteen می گردد
[ترجمه گوگل]اما این چیزی است که در سینما اتفاق می افتد این روزها، زمانی که تنها یک projectionist وجود دارد که به دنبال نیمی از صفحه نمایش است

14. Winds across eastern Long Island were so strong that an entire movie theater was lifted off the ground and thrown two miles out to sea — with the matinee crowd and projectionist still inside.
[ترجمه ترگمان]از آن سوی لانگ آ یلند به قدری قوی بودند که یک نمایش کامل سینما از زمین بلند شد و دو مایل دیگر به طرف دریا رفت - با جمعیت matinee و projectionist هنوز داخل آن بودند
[ترجمه گوگل]باد در سراسر شرق لانگ آیلند چنان قوی بود که یک کل فیلم سینمایی از زمین خارج شد و دو مایل به دریا پرتاب شد - با جمعیت و نمایشگر در حال حرکت در داخل


کلمات دیگر: