معنی : رمز نگاری، صورت نگاری، تصویر نگاری معانی دیگر : فرتور نگاری، نگارش با حروف یا الفبای تصویری
انگلیسی به فارسی
صورت نگاری، تصویر نگاری، رمز نگاری
تصویربرداری، رمز نگاری، صورت نگاری، تصویر نگاری
دیکشنری تخصصی
[سینما] استفاده از سمبل و شکل به جای حرف - تصویر نگاری
مترادف و متضاد
رمزنگاری (اسم)
pictography
صورت نگاری (اسم)
pictography
تصویر نگاری (اسم)
picture-writing, pictography
پیشنهاد کاربران
pictography ( باستانشناسی ) واژه مصوب: تصویرنگاری تعریف: نظامی از نشانه های تصویری برای بیان مفاهیم زبانی که در آن می توان معنایی پیچیده و کلی را با تصویر نشان داد
الفبای تصویری - به کمک تصویر حروف الفبا و نوشتار را نشان دادن . مانند زبان چینی که برگرفته از پیکتوگراف های باستان خود است .