زمان رانش
running time
زمان رانش
انگلیسی به فارسی
زمان رانش
زمان اجرا، زمان رانش
انگلیسی به انگلیسی
• time of operation (of an appliance, etc.)
دیکشنری تخصصی
[سینما] مدت نمایش - مدت نمایش (یا) برنامه
[عمران و معماری] مدت زمان حرکت
[ریاضیات] زمان اجرا
[عمران و معماری] مدت زمان حرکت
[ریاضیات] زمان اجرا
جملات نمونه
1. The programme's running time is 94 minutes.
[ترجمه ترگمان]زمان اجرای این برنامه ۹۴ دقیقه است
[ترجمه گوگل]زمان اجرای برنامه 94 دقیقه است
[ترجمه گوگل]زمان اجرای برنامه 94 دقیقه است
2. He turns a daunting running time to advantage, crafting each episode into a romantic cliffhanger.
[ترجمه ترگمان]او زمان زیادی را برای استفاده از آن برمی گرداند و هر قسمت را به صورت یک cliffhanger رمانتیک درآورد
[ترجمه گوگل]او یک زمان غم انگیز زمان را به نفع خود تبدیل می کند، هر قسمت را به یک cliffhanger عاشقانه تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]او یک زمان غم انگیز زمان را به نفع خود تبدیل می کند، هر قسمت را به یک cliffhanger عاشقانه تبدیل می کند
3. Under epistatic genetic model, however, the running time is very long.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تحت مدل ژنتیکی epistatic زمان اجرا بسیار طولانی است
[ترجمه گوگل]با این حال، بر اساس مدل ژنتیکی اپیستاتیک، زمان اجرای بسیار طولانی است
[ترجمه گوگل]با این حال، بر اساس مدل ژنتیکی اپیستاتیک، زمان اجرای بسیار طولانی است
4. The efficiency, test heat rate, continuous running time and so on, set a new record of domestic large capacity unit.
[ترجمه ترگمان]کارایی، نرخ گرمای آزمایشی، زمان اجرا مداوم و غیره، یک رکورد جدید از واحد ظرفیت بزرگ داخلی را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]راندمان، نرخ حرارت آزمون، زمان پیوسته و غیره، یک رکورد جدید از واحد ظرفیت داخلی داخلی را تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]راندمان، نرخ حرارت آزمون، زمان پیوسته و غیره، یک رکورد جدید از واحد ظرفیت داخلی داخلی را تنظیم می کند
5. Architecture parallelization can decrease the long running time of GA for time - critical conditions.
[ترجمه ترگمان]متوازن سازی معماری می تواند زمان طولانی اجرای GA را برای شرایط بحرانی کاهش دهد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل معماری می تواند زمان طولانی GA را برای شرایط زمانی بحرانی کاهش دهد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل معماری می تواند زمان طولانی GA را برای شرایط زمانی بحرانی کاهش دهد
6. LONGER RUNNING TIME. Electric regenerative braking as first brake.
[ترجمه ترگمان]پر کردن بار کردن زمان ترمز احیا کننده برقی به عنوان ترمز اولیه ترمز می کند
[ترجمه گوگل]طول عمر بیشتر ترمزهای احتراق الکتریکی به عنوان اولین ترمز
[ترجمه گوگل]طول عمر بیشتر ترمزهای احتراق الکتریکی به عنوان اولین ترمز
7. The advancement running time carries on the computation take the time piece as the unit.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت زمان اجرای محاسبات، زمان را به عنوان واحد در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]زمان اجرای پیشرفت در محاسبه زمان را به عنوان واحد می برد
[ترجمه گوگل]زمان اجرای پیشرفت در محاسبه زمان را به عنوان واحد می برد
8. Piggybacking on the running time saver, for your weigh-lifting workouts, try adapting it to a home workout.
[ترجمه ترگمان]خوابیدن بر روی محافظ زمان دویدن، برای ورزش کردن وزن کردن تان، سعی کنید آن را به یک ورزش خانگی وفق دهید
[ترجمه گوگل]برای جابجایی در زمان صرفه جویی در زمان صرفه جویی در مصرف انرژی، برای تمرینات وزنه برداری، سعی کنید آن را با تمرین خانه تطبیق دهید
[ترجمه گوگل]برای جابجایی در زمان صرفه جویی در زمان صرفه جویی در مصرف انرژی، برای تمرینات وزنه برداری، سعی کنید آن را با تمرین خانه تطبیق دهید
9. VOLT BATTERY PACK . Provides 40 % more running time.
[ترجمه ترگمان]volt battery PACK ۴۰ درصد زمان در حال اجرا را در اختیار می گذارد
[ترجمه گوگل]بسته باتری VOLT زمان اجرای 40٪ بیشتر است
[ترجمه گوگل]بسته باتری VOLT زمان اجرای 40٪ بیشتر است
10. The algorithm running time is a logarithmic function of the number of linkage axes.
[ترجمه ترگمان]زمان اجرای الگوریتم یک تابع لگاریتمی برای تعداد محورهای پیوند است
[ترجمه گوگل]زمان اجرای الگوریتم یک تابع لگاریتمی تعداد محورهای پیوند است
[ترجمه گوگل]زمان اجرای الگوریتم یک تابع لگاریتمی تعداد محورهای پیوند است
11. LONGER RUNNING TIME. Regenerative braking.
[ترجمه ترگمان]پر کردن بار کردن زمان ترمز کننده احیا کننده
[ترجمه گوگل]طول عمر بیشتر ترمز بازسازی کننده
[ترجمه گوگل]طول عمر بیشتر ترمز بازسازی کننده
12. The new service will cut 14 minutes off the running time of the journey.
[ترجمه ترگمان]خدمات جدید ۱۴ دقیقه زمان اجرای این سفر را کاهش خواهد داد
[ترجمه گوگل]سرویس جدید 14 دقیقه از زمان اجرای سفر را کاهش خواهد داد
[ترجمه گوگل]سرویس جدید 14 دقیقه از زمان اجرای سفر را کاهش خواهد داد
13. It has had loads of trouble finding a distributor in the United States, no doubt due to its three-hour running time.
[ترجمه ترگمان]این موضوع برای یافتن پخش کننده در آمریکا، بدون شک به دلیل زمان اجرای سه ساعته خود، دچار مشکل شده است
[ترجمه گوگل]بدون شک، با توجه به زمان سه ساعته اش، مشکلاتی در پیدا کردن یک توزیع کننده در ایالات متحده وجود دارد
[ترجمه گوگل]بدون شک، با توجه به زمان سه ساعته اش، مشکلاتی در پیدا کردن یک توزیع کننده در ایالات متحده وجود دارد
14. It commits the industry to shut down its 19 reactors after an average running time of 32 years.
[ترجمه ترگمان]این کشور متعهد می شود که پس از یک دوره زمانی متوسط ۳۲ ساله، ۱۹ رآکتور خود را تعطیل کند
[ترجمه گوگل]این صنعت را مجبور به بستن 19 رآکتور خود پس از گذر زمان 32 ساله می کند
[ترجمه گوگل]این صنعت را مجبور به بستن 19 رآکتور خود پس از گذر زمان 32 ساله می کند
15. Use lined paper for this, and reckon each line as one second of running time.
[ترجمه ترگمان]برای این کار از کاغذ lined استفاده کنید و هر سطر را به عنوان یک ثانیه از زمان اجرا تصور کنید
[ترجمه گوگل]برای این کار از کاغذ براق استفاده کنید و هر خط را به عنوان یک ثانیه زمان اجرا به حساب آورید
[ترجمه گوگل]برای این کار از کاغذ براق استفاده کنید و هر خط را به عنوان یک ثانیه زمان اجرا به حساب آورید
پیشنهاد کاربران
مدت زمان
running time ( حملونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: زمان خروج تاورود
تعریف: فاصلۀ زمانی بین حرکت وسیلۀ نقلیه از یک ایستگاه تا توقف در ایستگاه بعد
واژه مصوب: زمان خروج تاورود
تعریف: فاصلۀ زمانی بین حرکت وسیلۀ نقلیه از یک ایستگاه تا توقف در ایستگاه بعد
کلمات دیگر: