1. I've always found a periscope to be a very useful accessory in these conditions.
[ترجمه ترگمان]من همیشه پریسکوپ پیدا کرده ام تا لوازم جانبی بسیار مفیدی در این شرایط داشته باشند
[ترجمه گوگل]من همیشه یک پریسکوپ را یافتم که یک کاربر بسیار مفید در این شرایط است
2. Rear cockpit above features a periscope that seemingly makes the front occupant's head transparent.
[ترجمه ترگمان]بالا - کابین خلبان در بالای ویژگی ها یک پریسکوپ است که ظاهر ساکن جلویی را شفاف می کند
[ترجمه گوگل]کابین خلبان عقب بالا دارای یک پریسکوپ است که ظاهرا سر شصت جلوی شفاف را ایجاد می کند
3. We upped periscope, identified it, then downed periscope.
[ترجمه ترگمان]ما پریسکوپ رو بالا بردیم، آن را شناسایی کردیم، سپس پریسکوپ رو تخلیه کردیم
[ترجمه گوگل]ما پریسکوپ را بالا کشیدیم، آن را شناسایی کردیم و سپس پریسکوپ را فشرده کردیم
4. Their plan, which involves a periscope, works in unexpected ways.
[ترجمه ترگمان]برنامه آن ها، که شامل پریسکوپ است، به روش های غیر منتظره کار می کند
[ترجمه گوگل]طرح آنها، که شامل یک پریسکوپ است، به شیوه های غیر منتظره کار می کند
5. He scorned the use of a periscope, and stood and poked his head over the parapet.
[ترجمه ترگمان]از a periscope استفاده کرد و در حالی که سرش را از بالای نرده ها به بیرون خم کرده بود،
[ترجمه گوگل]او استفاده از پریسکوپ را تحقیر کرد، و ایستاد و سرش را روی حیاط خلوت کرد
6. When I started circuit work that periscope, completely forgotten during the flight, made me jump just before touchdown.
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به کار کردم که پریسکوپ، کاملا در طول پرواز کاملا فراموش شده است، باعث شد قبل از اینکه فرود بیایم، از جا بپرم
[ترجمه گوگل]هنگامی که کار مدار را شروع کردم که پریسکوپ کاملا در طی پرواز فراموش شده بود، من را قبل از فرود به پایین پرت کرد
7. The periscope bobbed up behind him.
[ترجمه ترگمان]The از پشت سرش بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]پریسکوپ پشت او پشت سر گذاشت
8. You could install a reverse periscope in your headstone so morbid voyeurs could come ogle you.
[ترجمه ترگمان]تو می تونی یه periscope رو روی سنگ قبر خودت نصب کنی که بتونی تو رو زیر نظر داشته با شه
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک پریسکوپ معکوس را در سنگ قبر خود نصب کنید، به طوری که شما می توانید آنها را از بین ببرید
9. Riding at periscope depth was a restful change after a week of plunging and rolling.
[ترجمه ترگمان]اسب سواری در دوربین زیردریایی بعد از یک هفته غرق شدن و غلت خوردن یک تغییر آرامش بخش بود
[ترجمه گوگل]سوار شدن در عمق پریسکوپ یک تغییر آرام بود پس از یک هفته از غرق شدن و غلتیدن
10. The failing light was such that observation by periscope could not be relied on, and the Upholder's listening gear was out of order.
[ترجمه ترگمان]نور ضعیف به گونه ای بود که مشاهده توسط پریسکوپ ممکن نیست به آن تکیه داشته باشد، و تجهیزات گوش (upholder)از سفارش خارج شده بود
[ترجمه گوگل]نور ناکافی چنین بود که مشاهدات توسط پریسکوپ بر آن تکیه نکرد، و ابزار گوش دادن یوفلدور غیرقابل انکار بود
11. A Home - made periscope could be the answer to your wish.
[ترجمه ترگمان]یک پریسکوپ دست ساز می تواند پاسخ به خواسته شما باشد
[ترجمه گوگل]یک پریسکوپ خانه ساخته شده می تواند پاسخ به آرزو شما باشد
12. BEAR: Whoa! A periscope ! Hey, it works too!
[ترجمه ترگمان]! وای! یه periscope! هی، منم همینطور
[ترجمه گوگل]عزیزم! یک پریسکوپ! هی، آن هم کار می کند!
13. Three kinds of periscope series are now produced in Thales Optronics.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر سه نوع دوربین پریسکوپ در Thales Optronics تولید می شوند
[ترجمه گوگل]سه نوع سری پریسکوپ در حال حاضر در Thales Optronics تولید می شود
14. Now, peering through the periscope he remarked in businesslike tones.
[ترجمه ترگمان]او با لحنی جدی گفت: حالا، از میان آن periscope که به دقت نگاه می کرد، نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، از طریق پریسکوپ نگاهی به او کرد و در صداهای تجاری گفت
15. The captain of the submarine has got this periscope thing.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان زیردریایی این periscope رو داره
[ترجمه گوگل]کاپیتان زیردریایی این چیزی را که به نظر می رسد، وجود دارد