کلمه جو
صفحه اصلی

perforated


معنی : سفته، سوراخ سوراخ، سوراخ دار، سوراخ شده
معانی دیگر : سورا  دار، سورا  شده

انگلیسی به فارسی

سوراخ دار، سوراخ شده


انگلیسی به انگلیسی

• punctured, pierced; holed, having holes

دیکشنری تخصصی

[سینما] سوراخ دار
[نساجی] منفذ دار - سوراخدار - مشبک

مترادف و متضاد

سفته (صفت)
bored, pierced, perforated

سوراخ سوراخ (صفت)
perforated, cancellated, drilled, cribriform, punctulate, punctulated, cancellous

سوراخ دار (صفت)
perforated, drilled, leaky

سوراخ شده (صفت)
perforated, worm-eaten

جملات نمونه

1. a perforated eardrum
پرده ی گوش سوراخ شده

2. a perforated sheet of stamps
یک صفحه تمبر پست پرفراژ شده.

3. points of light shone through the perforated paper
نقطه های نور از پشت کاغذ سوراخ دار می تابید.

4. you can cut the receipt along a perforated line
می توانی قبض رسید را در امتداد خط سوراخ شده پاره کنی.

5. He suffered from bruises and a perforated eardrum in the accident.
[ترجمه ترگمان]او از کبودی ها و پرده گوش دار در این حادثه رنج می برد
[ترجمه گوگل]او در اثر تصادف از کبودی و یک گوشه ی سوراخ سوراخ شده رنج می برد

6. The nail perforated her coat and left an ugly rip.
[ترجمه ترگمان]میخ کتش را سوراخ کرد و پاره زشتی به جا گذاشت
[ترجمه گوگل]ناخن کت خود را سوراخ کرد و یک برش زشت را ترک کرد

7. The broken ribs perforated into his lung.
[ترجمه ترگمان]دنده های شکسته به ریه اش نفوذ کرده
[ترجمه گوگل]رگ های شکسته به ریه رحم می کنند

8. A broken rib had perforated her lung.
[ترجمه ترگمان]یه دنده شکسته ریه اش رو سوراخ کرده
[ترجمه گوگل]رباط شکسته ریه اش را سوراخ کرد

9. The windows have been covered with perforated metal screens.
[ترجمه ترگمان]پنجره ها با صفحات فلزی سوراخ دار پوشانده شده اند
[ترجمه گوگل]پنجره ها با صفحه نمایش فلزی سوراخ شده اند

10. The Creative Weaver comprises a perforated base board, with sets of pegs for setting up the design on the board.
[ترجمه ترگمان]ویور خلاق شامل یک صفحه پایه سوراخ دار با مجموعه ای از میخ ها برای تنظیم طرح روی صفحه است
[ترجمه گوگل]Weaver Creative شامل یک تخته پایه سوراخ شده با مجموعه ای از چنگک ها برای تنظیم طراحی در هیئت مدیره می باشد

11. The explosion perforated his eardrum.
[ترجمه ترگمان]پرده گوش پرده گوش او را سوراخ کرد
[ترجمه گوگل]انفجار سر و صدای او را سوراخ کرد

12. Use a perforated spatula to stir the mixture.
[ترجمه ترگمان]از یک spatula سوراخ دار استفاده کنید تا مخلوط را به هم بزنید
[ترجمه گوگل]برای مخلوط کردن مخلوط از یک دریچه سوراخدار استفاده کنید

13. The ulcer has perforated.
[ترجمه ترگمان]زخم سوراخ شده است
[ترجمه گوگل]زخم سوراخ شده است

14. Plant these in perforated baskets of soil and lower them carefully into place.
[ترجمه ترگمان]این ها را در سبدهای سوراخ دار خاک بکارید و آن ها را به دقت در جای خود قرار دهید
[ترجمه گوگل]این کار را در سبد های سوراخ شده خاک بگذارید و آنها را به دقت در محل قرار دهید

15. The toe area is perforated, while the heel has a double collar for improved cushioning.
[ترجمه ترگمان]ناحیه پنجه دار در حال سوراخ کردن است در حالی که پاشنه کفش پاشنه دو برابر برای بهبود cushioning دارد
[ترجمه گوگل]ناحیه پا بر روی سوراخ سوراخ شده است، در حالی که پاشنه یقه دوتایی برای بهبود آسفالت را دارد

پیشنهاد کاربران

کارامد

مشبک

perforated ( عمومی )
واژه مصوب: آژدار
تعریف: دارای ردیفی از سوراخ های پی‏درپی روی سربرگ و تمبر و فیلم و مانند آن


کلمات دیگر: