کلمه جو
صفحه اصلی

prompting


تلقین، اشاره

انگلیسی به فارسی

تلقین،اشاره


پرسیدن، بفعالیت واداشتن، سوفلوری کردن، بر انگیختن


انگلیسی به انگلیسی

• supporting. fostering, encouraging; reminding actors of forgotten lines
prompting is the act of saying something in order to cause someone to do something.

دیکشنری تخصصی

[سینما] وسایل متن رسانی

جملات نمونه

1. Amazingly - without any prompting - my husband actually said how nice I looked in my new dress!
[ترجمه امیررضا] به طور شگفت آوری شوهرم بدون هیچ تلقینی به من گفت:در این لباس جدیدم خوب به نظر میام
[ترجمه ترگمان]بدون اشاره، شوهرم گفت چقدر خوب لباس جدیدم رو گشتم
[ترجمه گوگل]شگفت آور - بدون هیچ دلیل - شوهر من در واقع گفت: چقدر خوب من در لباس جدید من نگاه کرد!

2. He did it without any prompting from me.
[ترجمه ترگمان]بدون اشاره به من این کار را کرد
[ترجمه گوگل]او این کار را بدون هیچ دلیل از من انجام داد

3. He wrote the letter without further prompting.
[ترجمه ترگمان]نامه را بدون اشاره دیگری نوشت
[ترجمه گوگل]او نامه را بدون اضمحلال نوشت

4. You shouldn't need any prompting from me.
[ترجمه ترگمان]تو نباید از من چیزی یاد بگیری
[ترجمه گوگل]شما نباید به هیچ دلیل از من احتیاج داشته باشید

5. Growing competition is prompting banks, building societies and insurers to launch new financial products almost on a daily basis.
[ترجمه ترگمان]افزایش رقابت باعث ایجاد بانک ها، ایجاد جوامع و بیمه گران برای راه اندازی محصولات جدید مالی تقریبا به طور روزانه می شود
[ترجمه گوگل]رقابت در حال افزایش است که بانک ها، جوامع و بیمه گران را مجبور می کند تا روزانه تقریبا روزانه محصولات مالی جدیدی بسازند

6. Empowerment increases the opportunity costs of children, prompting later marriages and increasing the divorce rate, similarly lowering fertility.
[ترجمه ترگمان]توانمند سازی هزینه فرصت کودکان را افزایش می دهد و باعث ازدواج زود و افزایش نرخ طلاق و کاهش میزان باروری نیز می شود
[ترجمه گوگل]توانمند سازی هزینه های فرصت را برای کودکان افزایش می دهد، باعث ازدواج های بعد و افزایش میزان طلاق می شود، به همین ترتیب باروری نیز کاهش می یابد

7. At Jiang's prompting, a decision was made to dismiss several liberal academics, including Li.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، تصمیم گرفته شد که تعدادی از دانشگاهیان آزاد از جمله لی را برکنار کند
[ترجمه گوگل]در بیانیه جیانگ، تصمیم به اخراج تعدادی از دانشگاهیان لیبرال از جمله Li صادر شد

8. There, Arazi asserted his superiority, prompting Corals to quote him 4-1 to complete the Kentucky-Epsom Derby double.
[ترجمه ترگمان]در آنجا، Arazi برتری خود را اعلام کرد و Corals را بر آن داشت تا ۴ - ۱ او را به طور کامل به شکل ۱ - ۱ کامل کند تا the داربی را دو برابر کند
[ترجمه گوگل]در آنجا، آرازی برتری خود را مطرح کرد و باعث شد که مرجان ها به نقل قول او 4-1 برسند تا کنتاکی-اپسوم دوبی را به دست آورند

9. Their frustration continued to mount, prompting the March demonstration.
[ترجمه ترگمان]ناامیدی آن ها به سوار شدن ادامه داد و باعث تظاهرات ماه مارس شد
[ترجمه گوگل]سرخوردگی آنها همچنان ادامه داشت و باعث تظاهرات ماه مارس شد

10. The issue dominated the campaign, prompting many commentators to characterize the election as a virtual referendum on the independence issue.
[ترجمه ترگمان]این موضوع بر مبارزات حاکم بود و بسیاری از مفسران را بر آن داشت تا انتخابات را به عنوان یک همه پرسی مجازی در مورد مساله استقلال توصیف کنند
[ترجمه گوگل]مسئله این کمپین را تحت الشعاع قرار داد و بسیاری از مفسران را مجبور کرد تا انتخابات را به عنوان یک رفراندوم مجازی در مورد مسئله استقلال مشخص کند

11. Fuller flights and new security measures are prompting the attention.
[ترجمه ترگمان]هجوم فولر و تدابیر امنیتی جدید باعث جلب توجه شده است
[ترجمه گوگل]پرواز های کامل و اقدامات امنیتی جدید موجب توجه می شود

12. At last he could resist the devil's prompting no longer; he drew his dagger and split the reed.
[ترجمه ترگمان]بالاخره توانست در مقابل شیطان مقاومت کند، نه بیشتر؛ او خنجر خود را بیرون کشید و نی را جدا کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت او می تواند دیگر شیطان را متقاعد سازد او کتک زدن خود را کشید و نیت را به هم ریخت

13. S., prompting, among other things, hospital consolidation and the formation of large regional health-care-delivery systems.
[ترجمه ترگمان]این در حالی است که در بین چیزهای دیگر، تثبیت بیمارستان و تشکیل سیستم های مراقبت های بهداشتی منطقه ای بزرگ صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]S, باعث می شود، در میان دیگر موارد، تثبیت بیمارستان و تشکیل سیستم های بزرگ مراقبت های بهداشتی منطقه ای

14. Pimentel, 6 barricaded the road, prompting a lawsuit from the church.
[ترجمه ترگمان]Pimentel ۶، جاده را مسدود کرد و موجب اقامه دعوی از سوی کلیسا شد
[ترجمه گوگل]Pimentel، 6، راه را برانگیخته و دعوی از کلیسا را ​​آغاز کرد

15. Without my prompting, Jack often lapsed into silence.
[ترجمه ترگمان]بدون اشاره من، جک اغلب در سکوت فرو می رفت
[ترجمه گوگل]بدون جلب توجه من، جک اغلب به سکوت ختم می شود

پیشنهاد کاربران

دامن زدن به. . . .

فوری - سریع - بی معطلی

وا داشتن، بر آن داشتن

اعلانی

اعلام - تحمیل


کلمات دیگر: