کلمه جو
صفحه اصلی

outdoor


معنی : صحرایی، بیرون، خارج از منزل، در هوای ازاد، بیرونی
معانی دیگر : در هوای آزاد، در بیرون، بیرون از ساختمان، بیرون، بیرونی، صحرایی، در هوای آزاد انجام شده

انگلیسی به فارسی

بیرون، بیرونی، صحرایی، در هوای آزاد


در فضای باز، صحرایی، خارج از منزل، بیرون، بیرونی، در هوای ازاد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: characteristic of or happening in the open air.
متضاد: indoor
مشابه: exterior

- outdoor sports
[ترجمه amir] ورزش های هوازی
[ترجمه محمد اسماعیل خسروی] محیط باز
[ترجمه ترگمان] ورزش های خارج از خانه
[ترجمه گوگل] ورزش های فضای باز

• of outside, of nature; appreciating activities that are done outside
outdoor activities or clothes take place or are used in the open air, rather than in a building.

دیکشنری تخصصی

[سینما] محوطه بیرونی - نمای دور خارجی
[زمین شناسی] برونی (تجهیزاتی که در بیرون فضای سرپوشیده نصب میگردند)

مترادف و متضاد

صحرایی (اسم)
outdoor, cross-country

بیرون (صفت)
outdoor, external

خارج از منزل (صفت)
alfresco, outdoor, out-of-door

در هوای ازاد (صفت)
alfresco, outdoor, out-of-door, open air

بیرونی (صفت)
over, o'er, out, outdoor, foreign, external, outer, outward, exterior, cortical, extrinsic, extern, extrinsical

in the open air


Synonyms: alfresco, casual, free, garden, healthful, hilltop, informal, in the open, invigorating, mountain, natural, nature-loving, out-of-doors, out of the house, outside, patio, picnic, rustic, unrestricted, woods, yard


Antonyms: indoor


جملات نمونه

1. outdoor sports
ورزش های هوای باز،ورزش های هوای آزاد

2. an outdoor concert
کنسرت در هوای آزاد

3. Football and cricket are outdoor games.
[ترجمه ترگمان]فوتبال و کریکت بازی های خارج از خانه هستند
[ترجمه گوگل]فوتبال و کریکت بازی های خیابانی هستند

4. He loves the rugged outdoor life .
[ترجمه ترگمان]او عاشق زندگی خشن در فضای باز است
[ترجمه گوگل]او زندگی بی نظیر در فضای باز را دوست دارد

5. Tableware for outdoor use should ideally be unbreakable.
[ترجمه Melika Alimadad] ظروف غذاخوری برای استفاده در خارج از محیط بسته ترجیحا باید غیرقابل شکستنی باشند.
[ترجمه ترگمان]tableware برای استفاده در فضای باز باید غیرقابل شکستن باشد
[ترجمه گوگل]کارد و چنگال برای استفاده در فضای باز باید به طور ایده آل ناپذیر باشد

6. All that outdoor work has made him very strong.
[ترجمه ترگمان]تمام فعالیت های خارج از خانه او را بسیار قوی کرده است
[ترجمه گوگل]همه کارهای در فضای باز او را بسیار قوی ساخته است

7. If you enjoy outdoor activities, this is the trip for you.
[ترجمه ترگمان]اگر از فعالیت های خارج از فضای باز لذت می برید، این سفر برای شما است
[ترجمه گوگل]اگر از فعالیت های در فضای باز لذت می برید، این سفر برای شماست

8. There were outdoor cafes on almost every block.
[ترجمه ترگمان]در هر بلوک کافه های روباز وجود داشت
[ترجمه گوگل]تقریبا در هر بلوک کافه های بیرون از منزل وجود داشت

9. He's not really an outdoor type.
[ترجمه ترگمان]او واقعا یک نوع فضای باز نیست
[ترجمه گوگل]او واقعا نوع در فضای باز نیست

10. I enjoy outdoor pursuits, like hiking and riding.
[ترجمه ترگمان]من مثل پیاده روی و اسب سواری لذت می برم
[ترجمه گوگل]من از تعطیلات در فضای باز لذت می برم، مانند پیاده روی و سواری

11. It is a first for New York. An outdoor exhibition of Fernando Botero's sculpture on Park Avenue.
[ترجمه ترگمان]این اولین بار برای نیویورک است یک نمایشگاه سرپوشیده از مجسمه فرناندو Botero در خیابان پارک
[ترجمه گوگل]این یکی برای نیویورک است نمایشگاه فستیوال مجسمه سازی فرناندو بوترو در خیابان پارک

12. The outdoor game is now played on AstroTurf.
[ترجمه ترگمان]بازی در فضای باز هم اکنون در astroturf انجام می شود
[ترجمه گوگل]بازی در فضای باز در حال حاضر در AstroTurf بازی شده است

13. He will attend an outdoor concert in his honour in the centre of Paris.
[ترجمه ترگمان]او در یک کنسرت در فضای باز به افتخار خود در مرکز پاریس شرکت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او در مراسم افتتاحیه خود در مرکز پاریس حضور خواهد یافت

14. He used to lead an outdoor life.
[ترجمه ترگمان]او سابقا زندگی در فضای باز را رهبری می کرد
[ترجمه گوگل]او برای زندگی در فضای باز هدایت می کرد

15. My son does most of the heavy outdoor work .
[ترجمه ترگمان]پسرم بیشتر کاره ای سنگین در فضای باز را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]پسر من اکثر کارهای سنگین در فضای باز را انجام می دهد

an outdoor concert

کنسرت در هوای آزاد


پیشنهاد کاربران

outdoor company یعنی شرکت هایی که کارمندانشون در فضای بیرون یعنی ساختمان اداری مشغول به کار و بیزنس هستند. مثل عوامل شرکت های فروش و . . .

[جا، فضا، مکان]

باز ، سر باز

فضای باز. هوای باز . سر باز.

بدون سقف، سر باز ( متضاد سرپوشیده )

در فضای آزاد، در فضای باز

بیرون ، هوای آزاد

فضای ول

فضای ولنگ و واز و ول

فضای گل و گشاد و ولنگ و واز و ول

In outdoor 🎉 we cooked 🍲 over fire

⁦✔️⁩در هوای آزاد، در فضای باز

If it continues to rain, we may have to cancel the outdoor concert


ورزش هوازی

دشت و دمن
کوه و صحرا

بیرون جا

( in door\outdoor ) =adj
Indoors/outdoors=adv


کلمات دیگر: