دید جنبی، دید پیرامون
peripheral vision
دید جنبی، دید پیرامون
انگلیسی به فارسی
دید جنبی، دید پیرامون
نمای جانبی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the ability to see objects and motion to either side while looking straight ahead.
دیکشنری تخصصی
[سینما] دیدهای جناحی - دید پیرامونی چشم انسان
[عمران و معماری] دید جانبی - حوزه دید
[عمران و معماری] دید جانبی - حوزه دید
جملات نمونه
1. A figure came into my peripheral vision.
[ترجمه ترگمان]پیکری در دامنه دید من ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک شکل به چشم انداز محیطی من وارد شد
[ترجمه گوگل]یک شکل به چشم انداز محیطی من وارد شد
2. Use your peripheral vision widely when moving from place to place.
[ترجمه ترگمان]زمانی که از مکان به مکان دیگر حرکت می کنید، از دید محیطی خود به طور گسترده استفاده کنید
[ترجمه گوگل]هنگام حرکت از محل به محل، چشم انداز محیطی خود را به طور گسترده ای استفاده کنید
[ترجمه گوگل]هنگام حرکت از محل به محل، چشم انداز محیطی خود را به طور گسترده ای استفاده کنید
3. I made do with peripheral vision, which, after all, is the next best thing.
[ترجمه ترگمان]من با دید جنبی، که به هر حال بهترین کار است، انجام دادم
[ترجمه گوگل]من با دید محیطی انجام دادم، که بعد از همه، بهترین چیز بعدی است
[ترجمه گوگل]من با دید محیطی انجام دادم، که بعد از همه، بهترین چیز بعدی است
4. I held Ellie in my peripheral vision, watching her long neck and the swell of her chest from across the room.
[ترجمه ترگمان]من الی را در دامنه دید خود نگه داشتم و گردن بلند او و برآمدگی سینه اش را از آن سوی اتاق نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من الی را در چشم انداز محیطی خود نگه داشتم، گردن بلند و سینه اش را از سراسر اتاق تماشا کردم
[ترجمه گوگل]من الی را در چشم انداز محیطی خود نگه داشتم، گردن بلند و سینه اش را از سراسر اتاق تماشا کردم
5. Tracers from our own guns flowed in my peripheral vision.
[ترجمه ترگمان]tracers از سلاح های خودمان در دامنه دید من جاری شد
[ترجمه گوگل]ردیاب ها از اسلحه های خود ما در دید محیطی من جریان داشتند
[ترجمه گوگل]ردیاب ها از اسلحه های خود ما در دید محیطی من جریان داشتند
6. This allows them to maintain the same panoramic peripheral vision over a wide range of light levels.
[ترجمه ترگمان]این به آن ها این امکان را می دهد که دید محیطی وسیع را در گستره وسیعی از سطوح نور حفظ کنند
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد تا آنها را برای حفظ همان دید محیطی پانوراما در طیف گسترده ای از سطوح نور
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد تا آنها را برای حفظ همان دید محیطی پانوراما در طیف گسترده ای از سطوح نور
7. Training peripheral vision to register more effectively can increase reading speed over 300 %.
[ترجمه ترگمان]آموزش دید محیطی برای ثبت نام به طور موثر می تواند سرعت خواندن را بیش از ۳۰۰ درصد افزایش دهد
[ترجمه گوگل]بینش محیطی محیطی برای ثبت نام بهتر می تواند سرعت خواندن را بیش از 300٪ افزایش دهد
[ترجمه گوگل]بینش محیطی محیطی برای ثبت نام بهتر می تواند سرعت خواندن را بیش از 300٪ افزایش دهد
8. I behold, with strained peripheral vision, the nave and aisles that hold 000 worshippers.
[ترجمه ترگمان]من با دید محیطی تیره، شبستان و راهرو را می بینم که ۰۰۰ عبادت را در خود جای داده است
[ترجمه گوگل]من شاهد هستم که با چشم انداز محیطی تضعیف شده، نوا و پاساژهایی که هزاران عبادت را نگه می دارند
[ترجمه گوگل]من شاهد هستم که با چشم انداز محیطی تضعیف شده، نوا و پاساژهایی که هزاران عبادت را نگه می دارند
9. Our peripheral vision is not just a blurry version of our central vision.
[ترجمه ترگمان]دید محیطی ما فقط یک نسخه تار از دیدگاه مرکزی ما نیست
[ترجمه گوگل]چشم انداز محیطی ما فقط یک تصویر تیزه ای از دید مرکزی ما نیست
[ترجمه گوگل]چشم انداز محیطی ما فقط یک تصویر تیزه ای از دید مرکزی ما نیست
10. This means that although your peripheral vision might be wide, only a small part of that vista is in sharp focus.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که اگر چه دید محیطی شما ممکن است پهن باشد، تنها بخش کوچکی از آن چشم انداز در فوکوس شارپ است
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که اگرچه دید محیطی شما ممکن است گسترده باشد، تنها بخش کوچکی از آن ویکت در تمرکز شدید قرار دارد
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که اگرچه دید محیطی شما ممکن است گسترده باشد، تنها بخش کوچکی از آن ویکت در تمرکز شدید قرار دارد
11. In essence, curveballs take a batter's peripheral vision for a spin, says a new study on the topic in the journal PloS One.
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه جدید در مورد این موضوع در ژورنال PloS می گوید: \" به طور خلاصه، curveballs چشم انداز محیطی خود را برای چرخش به دست می آورند
[ترجمه گوگل]در اصل، curveballs چشم انداز محیطی خمیر را برای یک چرخش می گیرد، یک مطالعه جدید در مورد موضوع در مجله PloS One می گوید
[ترجمه گوگل]در اصل، curveballs چشم انداز محیطی خمیر را برای یک چرخش می گیرد، یک مطالعه جدید در مورد موضوع در مجله PloS One می گوید
12. As a result of the surgery, he lost peripheral vision in his right eye.
[ترجمه ترگمان]او در نتیجه عمل بینایی خود را در چشم راستش از دست داد
[ترجمه گوگل]در نتیجه جراحی، او چشم راست خود را از بین می برد
[ترجمه گوگل]در نتیجه جراحی، او چشم راست خود را از بین می برد
13. Damage often occurs slowly, with peripheral vision affected first, and many sufferers do not realise there is a problem until their sight is badly affected.
[ترجمه ترگمان]آسیب اغلب به کندی رخ می دهد و دید محیطی در ابتدا تحت تاثیر قرار می گیرد و بسیاری از مبتلایان متوجه نمی شوند که یک مشکل وجود دارد تا زمانی که دید آن ها به شدت تحت تاثیر قرار گیرد
[ترجمه گوگل]آسیب اغلب به آرامی اتفاق می افتد، و به نظر می رسد دنیای اطراف در ابتدا دچار آسیب می شود و بسیاری از بیماران متوجه نمی شوند که مشکلی وجود دارد تا زمانی که چشم آنها به شدت تحت تاثیر قرار گیرد
[ترجمه گوگل]آسیب اغلب به آرامی اتفاق می افتد، و به نظر می رسد دنیای اطراف در ابتدا دچار آسیب می شود و بسیاری از بیماران متوجه نمی شوند که مشکلی وجود دارد تا زمانی که چشم آنها به شدت تحت تاثیر قرار گیرد
14. You toggled the display of the peripheral vision radar.
[ترجمه ترگمان]شما نمایش رادار چشم انداز محیطی را به نمایش می گذارید
[ترجمه گوگل]شما نمایش رادار رادیوی محوری را تغییر دادید
[ترجمه گوگل]شما نمایش رادار رادیوی محوری را تغییر دادید
15. It does not affect peripheral vision, but the loss of clear central vision can rob a person of the ability to read, drive and recognise people's faces even without causing total blindness.
[ترجمه ترگمان]آن بر دید محیطی تاثیری ندارد، اما از دست دادن دیدگاه مرکزی شفاف می تواند فرد توانایی خواندن، رانندگی و تشخیص چهره افراد را حتی بدون اینکه باعث کوری کلی شود، از بین ببرد
[ترجمه گوگل]این چشم انداز محیطی را تحت تاثیر قرار نمی دهد، اما از بین بردن دید مرکزی واضح می تواند یک فرد توانایی خواندن، رانندگی و تشخیص چهره افراد را حتی بدون ایجاد کورکورانه کامل کند
[ترجمه گوگل]این چشم انداز محیطی را تحت تاثیر قرار نمی دهد، اما از بین بردن دید مرکزی واضح می تواند یک فرد توانایی خواندن، رانندگی و تشخیص چهره افراد را حتی بدون ایجاد کورکورانه کامل کند
پیشنهاد کاربران
گوشه چشم
دید محیطی
دید جانبی
دامنه دید وسیع
دید جانبی
دامنه دید وسیع
میدان دید جانبی
دایره ی دید حاشیه ای، یا قدرت دید پیرامونی
peripheral vision ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: دید محیطی
تعریف: دیدی که در آن محرک در راستای لکۀ زرد شبکیه قرار نمی گیرد
واژه مصوب: دید محیطی
تعریف: دیدی که در آن محرک در راستای لکۀ زرد شبکیه قرار نمی گیرد
کلمات دیگر: