1. to mount the rostrum
بر کرسی خطابه رفتن
2. From the rostrum he thundered at them and shook his fists.
[ترجمه ترگمان]از کرسی خطابه به آن ها می غرید و مشت هایش را تکان می داد
[ترجمه گوگل]از دهه ی هشتاد و هشتاد و هفتاد و هشتاد و هفتاد و هشتاد و هشتم،
3. He was invited to sit on the rostrum as a representative of extramural instructors.
[ترجمه ترگمان]از او دعوت شد که بر روی منبر به عنوان نماینده مربیان extramural بنشیند
[ترجمه گوگل]او دعوت شد تا به عنوان نماینده مربیان غربی در جلسه حضور یابد
4. You can go for a "rostrum" system, which sounds flash, but can be assembled quite cheaply.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید برای سیستم \"پوزه دار\" بروید، که به نظر فلاش می رسد، اما می تواند خیلی ارزان مونتاژ شود
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک سیستم 'رأس'، که به نظر می رسد فلش، اما می تواند بسیار ارزان
5. Amid warm applause the honoured guests mounted the rostrum.
[ترجمه ترگمان]مهمانان گرامی در میان تشویق گرم بر منبر سوار شدند
[ترجمه گوگل]در میان اعتراضات گرم، مهمانان افتخار مهمان را مهار کردند
6. He climbed on to the winner's rostrum.
[ترجمه ترگمان]از روی کرسی خطابه بالا رفت
[ترجمه گوگل]او به رأی برنده صعود کرد
7. On either side of the rostrum sat representatives of parents,teachers and Red Scarves.
[ترجمه ترگمان]در هر دو طرف میز، نمایندگان والدین، آموزگاران و scarves قرمز نشسته بودند
[ترجمه گوگل]در هر دو طرف جلوی جلسه، نمایندگان والدین، معلمان و روسری قرمز نشسته بودند
8. Sometimes on the rostrum I get a lump in the throat and my eyes well up.
[ترجمه ترگمان]گاهی روی کرسی خطابه، یک تکه بزرگ در گلویم گیر می آورم و چشمانم را بالا می برم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات در اعضای هیئت منصفه یک گلو در گلو وجود دارد و چشمانم بلند می شود
9. Did a strip-tease on the rostrum.
[ترجمه ترگمان]با کرسی خطابه سربه کرسی خطابه زد
[ترجمه گوگل]یک نوار چمن زنی بر روی صندوق عقب گذاشت
10. He was promoted to the rostrum only because Ralf Schumacher was delayed by his penalty.
[ترجمه ترگمان]او فقط به این دلیل به کرسی خطابه ارتقا یافت که Ralf شوماخر او را به تعویق انداخت
[ترجمه گوگل]او فقط به عنوان رأی به سر می برد زیرا رالف شوماخر با مجازات او به تعویق افتاده بود
11. From the moment he took the rostrum, Gergiev had his musicians tensely perched on the edge of their seats.
[ترجمه ترگمان]از لحظه ای که کرسی خطابه را به کرسی خطابه برد، Gergiev در لبه صندلی ها نشسته بودند
[ترجمه گوگل]از لحظه ای که او در زمان ریاست آن را گرفت، گرجیف نوازندگان خود را به شدت در لبه صندلی های خود قرار داد
12. Christie's auctioneer Colin Sheaf mounted his rostrum in front of a wall of 100 blue and white vases.
[ترجمه ترگمان]حراج حراج کریستی، کالین Sheaf در مقابل یک دیوار ۱۰۰ گلدان آبی و سفید بر روی میز خطابه خود نشست
[ترجمه گوگل]کالین شاف، حراجچی کریستی، جلوی دیوار خود را از 100 گلدان آبی و سفید نصب کرد
13. He stalked up the rostrum.
[ترجمه ترگمان]با قدم های بلند کرسی خطابه را بالا گرفت
[ترجمه گوگل]او شروع به قدم زدن کرد
14. His head knocked on the steps of the rostrum as if asking to be let in.
[ترجمه ترگمان]سرش روی پلکان میز کوفت، انگار می خواست وارد شود
[ترجمه گوگل]سر خود را در مراحل اولیه یواریا قرار داد، به طوری که می خواست که اجازه بدهد