کلمه جو
صفحه اصلی

sharpness


معنی : تیزی، هشیاری، برندگی
معانی دیگر : تیزی، هشیاری

انگلیسی به فارسی

تیزی، هشیاری


میزان وضوح تصاویر، هشیاری، تیزی، برندگی


انگلیسی به انگلیسی

• condition of having a keen edge or point; intelligence, shrewdness; pungency; clarity, distinctness; severity

دیکشنری تخصصی

[سینما] شفافیت - کیفیت تصویری - وضوح - وضوح تصویر
[کامپیوتر] هوشیاری؛ دقت
[زمین شناسی] درجه روشنی و تیزی
[ریاضیات] تیزی

مترادف و متضاد

تیزی (اسم)
edge, verjuice, acuteness, sharpness, poignancy, trenchancy

هشیاری (اسم)
awareness, sharpness, watchfulness, sobriety

برندگی (اسم)
sharpness, trenchancy

جملات نمونه

1. Howard recoiled a little at the sharpness in my voice.
[ترجمه ندا] هوارد به خاطر لحن تند من خودش را کمی به عقب کشید
[ترجمه ترگمان]هوارد با لحنی تند به تندی خود را عقب کشید
[ترجمه گوگل]هوارد کمی تیزهوش در صدای من افتاد

2. As with all the best American comedies, the sharpness of the script made the average British sitcom seem embarrassingly flat-footed.
[ترجمه ترگمان]مانند تمام کمدی های آمریکایی، وضوح فیلمنامه به طور متوسط به طرز خجالت آوری به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]همانطور که با بهترین کمدی های آمریکایی، وضوح این اسکریپت باعث شد که کمدی معمولی بریتانیا به نظر خجالت آور باشه

3. The sharpness of the lemons contrasts with the sweetness of the honey.
[ترجمه ترگمان]The لیمو با شیرینی عسل تضاد داشت
[ترجمه گوگل]شدت لیمو در مقایسه با شیرین بودن عسل است

4. She has a remarkable sharpness of mind.
[ترجمه ترگمان]او وضوح قابل توجهی در ذهن دارد
[ترجمه گوگل]او دارای وضوح قابل توجهی از ذهن است

5. The knife had been honed to razor sharpness.
[ترجمه ترگمان]چاقو تیز شده بود
[ترجمه گوگل]چاقو به شدت تیغ زدن بود

6. Frank's sharpness shines through at times, but David's ad-libs rarely rise above witless rubbish.
[ترجمه ترگمان]وضوح (فرنک)گاهی اوقات در حال سوختن است، اما تبلیغات دیوید به ندرت از زباله ها بالا می رود
[ترجمه گوگل]وضوح فرانک در زمان های گوناگون درخشان می شود، اما آگهی های دیوید به ندرت در بالاتر از زباله بی نظیر ظاهر می شود

7. But he leapt through the staggering sharpness of it and achieved an upright position.
[ترجمه ترگمان]اما او با سرعت سرسام آوری از آن جا جست و موضعی راست به دست آورد
[ترجمه گوگل]اما او از طریق وضوح قابل ملاحظه ای از آن جهش کرد و به سمت راست رسید

8. A man who lives near Sharpness docks was arrested yesterday and questioned overnight in Gloucester before being freed.
[ترجمه ترگمان]مردی که نزدیک اسکله وضوح زندگی می کند دیروز دستگیر شد و قبل از اینکه آزاد شود در یک شب بازجویی شد
[ترجمه گوگل]یک مرد که در نزدیکی اسکله های شارپ زندگی می کند روز گذشته دستگیر شد و قبل از اینکه آزاد شود در شبانه روز در گلوکز مورد سوال قرار گرفت

9. The increasing use of Sharpness docks for imported goods is undoubtably good news for workers there; helping to secure their jobs.
[ترجمه ترگمان]استفاده فزاینده از اسکله وضوح برای کالاهای وارداتی، خبر خوبی برای کارگران در آنجا است؛ به حفظ شغل خود کمک می کنند
[ترجمه گوگل]استفاده روزافزون از اسکله های شارپ برای کالاهای وارداتی، خبر خوبی برای کارگران است کمک به تأمین امنیت شغلی خود

10. It involves both sharpness and clarity of vision and this can be measured.
[ترجمه ترگمان]آن شامل وضوح و وضوح دید است و این می تواند اندازه گیری شود
[ترجمه گوگل]این شامل هر دو وضوح و وضوح دید است و می تواند اندازه گیری شود

11. Beak's been filed to needle sharpness.
[ترجمه ترگمان]منقار به تیزی سوزن تسلیم شده است
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم به شدت سوزن داده شده است

12. Sharpness docks is now a shadow of it's former self.
[ترجمه ترگمان]بندر sharpness اکنون سایه ای از خود گذشته است
[ترجمه گوگل]اسکله های شیب دار اکنون یک سایه از خود سابق است

13. The strong feelings and the sharpness of the issue was quickly illustrated Monday.
[ترجمه ترگمان]احساسات قوی و وضوح این موضوع روز دوشنبه به سرعت نشان داده شد
[ترجمه گوگل]احساسات قوی و شدت این مسئله به سرعت نشان داده شد دوشنبه

14. The horse dentist will smooth the sharpness away by using a metal rasp which is rubber backwards and forwards over the teeth.
[ترجمه ترگمان]دندان پزشک اسب با استفاده از یک rasp فلزی که به عقب و جلو بر روی دندان ها به عقب و جلو حرکت می کند، وضوح را با استفاده از یک rasp فلزی صاف می کند
[ترجمه گوگل]دندانپزشک اسب، با استفاده از یک راد فلزی که لاستیک عقب و جلوتر از روی دندان است، وضوح را صاف می کند

پیشنهاد کاربران

sharpness ( noun ) = تیزی، برندگی/تیزبینی، هوشیاری، تیزهوشی/وضوح، روشنی، شفافیت/سوز/شدت لحن، تندی/گوشخراشی ( در مورد صدا ) /دقت، زیرکی، چست و چابکی، چست و چالاکی/ترشی، تندی/شدت، تندی

the sharpness of a photograph/image = وضوح یک عکس/تصویر


examples:
1 - The warriors admired the sharpness of the sword's blade.
رزمندگان برندگی ( تیزی ) تیغه شمشیر را تحسین می کردند.
2 - I was taken aback by the sharpness of her reply.
از تندی پاسخ او تعجب کردم.
3 - There was a wintry sharpness in the air.
سوز زمستانی در هوا وجود داشت.
4 - He winced slightly at the sharpness in her voice.
با گوشخراشی صداش کمی لرزید.
5 - How does the sharpness of images vary with the size of the telescope?
وضوح تصاویر چگونه با اندازه تلسکوپ متفاوت است؟
6 - You can adjust the degree of sharpness, contrast, saturation, and color using the Custom My Colors function.
با استفاده از قابلیت Custom My Colors می توانید میزان وضوح ، کنتراست ، اشباع و رنگ را تنظیم کنید.
7 - She has a remarkable sharpness of mind.
او تیز بینی قابل توجهی دارد.
8 - The condition can cause patients to lose some of their mental sharpness.
این بیماری می تواند باعث شود بیماران تا حدی هوشیاری خود را از دست بدهند.
9 - The player still has some way to go before he regains his sharpness.
این بازیکن هنوز راهی برای پیشبرد بازیابی چست و چابکی خود دارد.
10 - The player is still striving for full sharpness after his knee problem in the summer.
این بازیکن پس از مشکل زانو در تابستان هنوز برای چست و چابکی کامل تلاش می کند.
11 - The sweetness of the pumpkin is well complemented by the sharpness of the cheese.
شیرینی کدو تنبل به خوبی با ترشی پنیر تکمیل می شود.
12 - He was unprepared for the sharpness of the bend in the road.
او برای تندی پیچ در جاده آمادگی نداشت.
13 - They could not easily explain the sharpness of the fall in earnings.
آنها به راحتی نمی توانند شدت سقوط درآمد را توضیح دهند.
14 - The sharpness of the pain was enough to send me to the doctor.
شدت درد کافی بود تا مرا به دکتر بفرستد.
15 - At 71, he worries about losing his sharpness and his formidable business sense.
او در 71 سالگی نگران از دست دادن تیزهوشی و حس شگفت انگیز تجاری خود است.
16 - The sharpness of the slowdown in the industry means difficult times are ahead.
شدت کسادی این صنعت به این معنی است که دوران سختی در پیش است.


کلمات دیگر: