مختصات
coordinates
مختصات
انگلیسی به فارسی
مختصات، متناسب کردن، هم اهنگ کردن، تعدیل کردن
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] مختصات
[برق و الکترونیک] مختصات
[ریاضیات] مختصات
[آمار] مختصات
[برق و الکترونیک] مختصات
[ریاضیات] مختصات
[آمار] مختصات
جملات نمونه
1.
مختصات،هماراها
2. ellipsoidal coordinates
مختصات هاگسان،مختصات بیضوی
3. geographic coordinates
مختصات جغرافیایی
4. toroidal coordinates
مختصات چنبره ای
5. lattitude and longitude are coordinates of any point on the earth's surface
طول و عرض جغرافیایی مکان هر محل را در سطح کره ی زمین مشخص می کند.
6. this part of the brain coordinates the muscles of the mouth
این ناحیه ی مغز عضلات دهان را هماهنگ می کند.
7. The town coordinates on this map are 69503
[ترجمه ترگمان]مختصات شهر روی این نقشه ۶۹۵۰۳ است
[ترجمه گوگل]مختصات شهر در این نقشه 69503 است
[ترجمه گوگل]مختصات شهر در این نقشه 69503 است
8. The bed linen coordinates with the bedroom curtains.
[ترجمه ترگمان]The تخت خواب با پرده های اتاق خواب
[ترجمه گوگل]تخت خواب با پرده های اتاق خواب هماهنگ می شود
[ترجمه گوگل]تخت خواب با پرده های اتاق خواب هماهنگ می شود
9. These coordinates should show you your position.
[ترجمه ترگمان] این مختصات باید موقعیت تو رو بهت نشون بده
[ترجمه گوگل]این مختصات باید موقعیت شما را نشان دهد
[ترجمه گوگل]این مختصات باید موقعیت شما را نشان دهد
10. Adelaida Parra coordinates seven literacy groups each week spending long hours travelling by bus between the distant shanty towns.
[ترجمه ترگمان]آدلائید در هر هفته هفت گروه سواد آموزی را هماهنگ می کند و با اتوبوس بین شهره ای دور و اطراف سفر می کند
[ترجمه گوگل]Adelaida Parra هر هفته هفت گروه سواد آموزی مختصات ساعتهای طولانی را با اتوبوس بین شهر های دور افتاده می گذراند
[ترجمه گوگل]Adelaida Parra هر هفته هفت گروه سواد آموزی مختصات ساعتهای طولانی را با اتوبوس بین شهر های دور افتاده می گذراند
11. The mathematical singularity arises because the set of coordinates imposed everywhere is best suited to regions of small curvature.
[ترجمه ترگمان]نقطه تکین ریاضی ناشی می شود زیرا مجموعه مختصات که در همه جا اعمال می شود برای مناطق انحنای کوچک مناسب تر است
[ترجمه گوگل]تکینگی ریاضی بوجود می آید زیرا مجموعه ای از مختصات اعمال شده در همه جا برای مناطق منحنی کوچک مناسب است
[ترجمه گوگل]تکینگی ریاضی بوجود می آید زیرا مجموعه ای از مختصات اعمال شده در همه جا برای مناطق منحنی کوچک مناسب است
12. And once he had the coordinates of danger, the space on either side should be safe.
[ترجمه ترگمان]و زمانی که مختصات خطر را داشت، فضا در هر دو طرف باید در امان می بود
[ترجمه گوگل]و هنگامی که او مختصات خطر را داشت، فضا در هر دو طرف باید امن باشد
[ترجمه گوگل]و هنگامی که او مختصات خطر را داشت، فضا در هر دو طرف باید امن باشد
13. The Cartesian coordinates which result from this transformation describe a space which is tangential to the curved space at the point selected.
[ترجمه ترگمان]مختصات دکارتی که از این تغییر ناشی می شود، فضایی را توصیف می کند که مماس با فضای منحنی در نقطه انتخاب شده است
[ترجمه گوگل]مختصات دکارتی که از این تحول حاصل می شود، فضا را توصیف می کند که به نقطه منحنی در نقطه ای که انتخاب شده است، مماسی است
[ترجمه گوگل]مختصات دکارتی که از این تحول حاصل می شود، فضا را توصیف می کند که به نقطه منحنی در نقطه ای که انتخاب شده است، مماسی است
14. Have you seen our coordinates collection for spring?
[ترجمه ترگمان]کلکسیون مختصات ما رو برای بهار ندیدی؟
[ترجمه گوگل]آیا مجموعه مختصات خود را برای بهار دیده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا مجموعه مختصات خود را برای بهار دیده اید؟
15. These two numbers give us coordinates for points on a plane-the Argand plane.
[ترجمه ترگمان]این دو عدد به ما مختصات نقاط در یک صفحه را می دهند - صفحه Argand
[ترجمه گوگل]این دو عدد مختصات را برای نقاط در یک هواپیما به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]این دو عدد مختصات را برای نقاط در یک هواپیما به ارمغان می آورد
پیشنهاد کاربران
مختصات
هماهنگ کردن
کلمات دیگر: