کلمه جو
صفحه اصلی

conditionality


صورت شرطی ,شرطی بودن ,مشروطبودن

انگلیسی به فارسی

شرایط


انگلیسی به انگلیسی

• state of being not absolute, dependence on certain terms or conditions

دیکشنری تخصصی

[آمار] شرط مندی

جملات نمونه

1. The loop will never succeed in removing the conditionality.
[ترجمه ترگمان]این حلقه هرگز موفق نخواهد شد the را حذف کند
[ترجمه گوگل]حلقه هرگز در برطرف کردن شرط لازم نیست

2. Conditionalities and controls must be effectively designed, applied to all involved, transparent in operation and closely monitored.
[ترجمه ترگمان]conditionalities و کنترل ها باید به طور موثر طراحی شوند، برای همه درگیر، شفاف در عمل و نظارت دقیق بکار گرفته شوند
[ترجمه گوگل]شرایط و کنترل ها باید به طور مؤثر طراحی شوند، برای همه درگیر، شفاف در عمل و دقیق نظارت شود

3. The application also depends on conditionality when using relevant Abelmoschus manihot class crop by adopting different proportion to make stuffing according to different food.
[ترجمه ترگمان]این برنامه همچنین به conditionality بستگی دارد که با استفاده از محصول کلاس manihot مربوطه، نسبت به مواد غذایی مختلف از محصول کلاس manihot استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این نرم افزار همچنین با استفاده از محصول کالبد منفرد Abelmoschus منعطف، با استفاده از تناسب متناسب با چاشنی مواد غذایی مختلف، بستگی دارد

4. The IMF must provide funding and conditionality, in combination with voluntary rollovers by private sector banks.
[ترجمه ترگمان]صندوق بین المللی پول باید با هم کاری بانک های بخش خصوصی بودجه و بودجه را تامین نماید
[ترجمه گوگل]صندوق بین المللی پول باید با بودجه و مشروعیت، همراه با لغو داوطلبانه توسط بانک های بخش خصوصی تأمین کند

5. Gate conditionality does not mitigate the adverse effect of gate review criteria.
[ترجمه ترگمان]conditionality گیت اثر نامطلوب معیارهای مرور گیت را کاهش نمی دهد
[ترجمه گوگل]مقبولیت دروازه اثرات نامطلوب معیارهای بررسی دروازه را کاهش نمی دهد

6. This step breaks that conditionality, part of a fundamental shift in diplomatic approach.
[ترجمه ترگمان]این گام آن conditionality را، که بخشی از یک تغییر اساسی در رویکرد دیپلماتیک است، می شکند
[ترجمه گوگل]این مرحله این شرایط را نقض می کند، بخشی از یک تغییر اساسی در رویکرد دیپلماتیک

7. In the features of the Chinese adverb, the polysyllable and monosyllable phrases have different functions. However, in past adverb research, people have neglected the genre conditionality principle.
[ترجمه ترگمان]در ویژگی های حالت adverb چین، عبارت های polysyllable و monosyllable نقش های متفاوتی دارند با این حال، در رشته پژوهش های ارزی گذشته، مردم از اصل conditionality بهره برده اند
[ترجمه گوگل]در خصوص عبارات چینی، عبارات polysyllable و monosyllable دارای توابع مختلف هستند با این حال، در تحقیقات پیشین قضاوت، مردم اصل اصل قاعده ژانر را نادیده گرفته اند

8. Man's labor and technical Practice as well as his control over nature possess some characteristics of localization, indirectness, simplicity and conditionality.
[ترجمه ترگمان]کار و اعمال فنی بشر و همچنین کنترل او بر طبیعت دارای برخی ویژگی های of، indirectness، سادگی و conditionality است
[ترجمه گوگل]تمرین کار و فنی انسان و همچنین کنترل او بر طبیعت دارای ویژگی های محلی، غیر مستقیم، سادگی و شرایط است

9. The second is provision of sufficient funds for low - conditionality IMF rescues of developing economies.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم تامین بودجه کافی برای نجات اقتصادی کشورهای در حال توسعه است
[ترجمه گوگل]دوم، تأمین بودجه کافی برای کاهش هزینه های صندوق بین المللی پول از کشورهای در حال توسعه است

10. Such a plan would also benefit from much larger IMF financing, conditionality and surveillance.
[ترجمه ترگمان]چنین طرحی از تامین مالی بیشتر صندوق بین المللی پول، conditionality و نظارت سود خواهد برد
[ترجمه گوگل]چنین برنامه ای نیز از تامین مالی، شرایط و نظارت های صندوق بین المللی پول بسیار بیشتر خواهد بود

11. We have the same value plus half the upside, with no conditionality.
[ترجمه ترگمان]ما هم ون ارزش و نیمه بالایی رو داریم
[ترجمه گوگل]ما ارزش یکسانی داریم و نصف افزایش قیمت را داریم


کلمات دیگر: