کلمه جو
صفحه اصلی

convexity


معنی : تحدب، بر امدگی، حدبه، کوژی
معانی دیگر : کوژی، تحدب

انگلیسی به فارسی

تحدب، برآمدگی، کوژی


کوژی، تحدب


محرک، تحدب، حدبه، کوژی، بر امدگی


انگلیسی به انگلیسی

• state of being convex, curving outward; convex surface

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] برجستگی ،برآمدگی ،کوژی ،تحدب درجه بیرونی تغییر شیب (مانند بیرون یک کره یا دایره) مشتق دوم منحنی هیپسومتریک. این اصطلاح را میتوان به صورت تحدب عمودی یا افقی بیان کرد.
[ریاضیات] کوژی، تحدب، همگرایی
[آمار] کوژی

مترادف و متضاد

تحدب (اسم)
bulge, convexity

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

حدبه (اسم)
convexity

کوژی (اسم)
convexity

جملات نمونه

1. the degree of convexity
میزان کوژی

the degree of convexity

میزان کوژی


پیشنهاد کاربران

convexity ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
واژه مصوب: کوژی
تعریف: برجستگی رویۀ جوش در جوش گوشه ای


کلمات دیگر: