مجرای صفرا، زردابراه
bile duct
مجرای صفرا، زردابراه
انگلیسی به فارسی
مجرای صفراوی
انگلیسی به انگلیسی
• tube that carries bile from the liver or gallbladder to the small intestines (anatomy)
جملات نمونه
1. We have advocated initial endoscopic stenting for bile duct strictures after open cholecystectomy.
[ترجمه ترگمان]ما از endoscopic اولیه endoscopic برای باریک بینی مجاری صفراوی پس از cholecystectomy باز حمایت کردیم
[ترجمه گوگل]ما از استنت گذاری آندوسکوپی اولیه برای سونوگرافی مجرای صفرا پس از کولسیستکتومی باز استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]ما از استنت گذاری آندوسکوپی اولیه برای سونوگرافی مجرای صفرا پس از کولسیستکتومی باز استفاده کردیم
2. This can progress to bile duct destruction, biliary cirrhosis, and sometimes cholangiocarcinoma.
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به رشد مجرای صفرا، سیروز و گاهی اوقات cholangiocarcinoma شود
[ترجمه گوگل]این می تواند به تخریب مجرای صفراوی، سیروز صفراوی و گاهی اوقات کلانژیوکارسینوم پیشرفت کند
[ترجمه گوگل]این می تواند به تخریب مجرای صفراوی، سیروز صفراوی و گاهی اوقات کلانژیوکارسینوم پیشرفت کند
3. Endoscopic sphincterotomy is now the primary treatment for bile duct stones in most clinical contexts, whether emergency or elective.
[ترجمه ترگمان]endoscopic sphincterotomy در حال حاضر روش اصلی درمان سنگ ها در بسیاری از بافت های بالینی، چه در شرایط اضطراری و چه انتخابی است
[ترجمه گوگل]اسفنکتروتومی اندوسکوپیک در حال حاضر درمان اولیه برای سنگهای مجرای صفراوی در بیشتر زمینه های بالینی است، چه در موارد اضطراری و چه در انتخاب
[ترجمه گوگل]اسفنکتروتومی اندوسکوپیک در حال حاضر درمان اولیه برای سنگهای مجرای صفراوی در بیشتر زمینه های بالینی است، چه در موارد اضطراری و چه در انتخاب
4. Remarkably, previous abdominal ultrasound showed non-dilated intrahepatic bile ducts despite the presence of major bile duct injury in four patients.
[ترجمه ترگمان]به طور قابل توجهی، سونوگرافی شکمی قبلی، علی رغم وجود آسیب شدید لوله صفرا در چهار بیمار، ducts dilated intrahepatic را نشان داد
[ترجمه گوگل]به طور قابل ملاحظه، سونوگرافی شکم قبل از آن، مجاری صفراوی بدون گوسفند را با وجود وجود آسیب مجرای صفراوی عمده در چهار بیمار نشان داد
[ترجمه گوگل]به طور قابل ملاحظه، سونوگرافی شکم قبل از آن، مجاری صفراوی بدون گوسفند را با وجود وجود آسیب مجرای صفراوی عمده در چهار بیمار نشان داد
5. Before the availability of endoscopic bile duct intervention surgical treatment was the usual approach to management.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که در دسترس بودن مجاری صفراوی روش عمل جراحی قرار گیرد رویکرد معمول برای مدیریت بود
[ترجمه گوگل]قبل از در دسترس بودن مداخله مجرای صفراوی اندوسکوپی، درمان جراحی رویکرد معمول به مدیریت بود
[ترجمه گوگل]قبل از در دسترس بودن مداخله مجرای صفراوی اندوسکوپی، درمان جراحی رویکرد معمول به مدیریت بود
6. Our technique and results of endoscopic treatment of bile duct injury after open cholecystectomy have been described in detail elsewhere.
[ترجمه ترگمان]تکنیک ما و نتایج درمان endoscopic لوله صفرا پس از cholecystectomy باز به تفصیل شرح داده شده است
[ترجمه گوگل]روش ما و نتایج درمان آندوسکوپی آسیب مجرای صفراوی پس از کولسیستکتومی باز در جزئیات دیگر در جاهای دیگر شرح داده شده است
[ترجمه گوگل]روش ما و نتایج درمان آندوسکوپی آسیب مجرای صفراوی پس از کولسیستکتومی باز در جزئیات دیگر در جاهای دیگر شرح داده شده است
7. In general, a large proportion of bile duct injuries can be attributed to the learning experience of the surgeon.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، نسبت بزرگی از مجرای صفرا می تواند به تجربه یادگیری جراح نسبت داده شود
[ترجمه گوگل]به طور کلی، بخش بزرگی از آسیب های مجرای صفراوی می تواند به تجربه یادگیری جراح مربوط شود
[ترجمه گوگل]به طور کلی، بخش بزرگی از آسیب های مجرای صفراوی می تواند به تجربه یادگیری جراح مربوط شود
8. All four patients with complete bile duct transection were treated with a proximal hepaticojejunostomy with Roux-en-Y jejunal loop.
[ترجمه ترگمان]هر چهار بیمار با transection کامل از صفرا با a hepaticojejunostomy با Roux رو در جریان قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]هر چهار بیمار با انتقال کامل مجرای صفراوی با یک hepaticojejunostomy پروگزیمال با حلقه ژوئنال Roux-en-Y درمان شدند
[ترجمه گوگل]هر چهار بیمار با انتقال کامل مجرای صفراوی با یک hepaticojejunostomy پروگزیمال با حلقه ژوئنال Roux-en-Y درمان شدند
9. According to our experience, the severity of bile duct injuries seems to be changed after laparoscopic cholecystectomy.
[ترجمه ترگمان]طبق تجربه ما، به نظر می رسد که شدت جراحت لوله صفرا بعد از cholecystectomy laparoscopic تغییر پیدا می کند
[ترجمه گوگل]طبق تجربه ما، به نظر می رسد که شدت آسیب های مجاری صفراوی پس از کولسیستکتومی لاپاروسکوپی تغییر می کند
[ترجمه گوگل]طبق تجربه ما، به نظر می رسد که شدت آسیب های مجاری صفراوی پس از کولسیستکتومی لاپاروسکوپی تغییر می کند
10. Patients presenting with obstructive jaundice caused by bile duct stricture may be managed by either surgery or stenting.
[ترجمه ترگمان]بیمارانی با یرقان مزاحم که توسط مجاری صفراوی ایجاد می شوند ممکن است توسط جراحی و یا جراحی مدیریت شوند
[ترجمه گوگل]بیمارانی که با زردی انسدادی ایجاد شده توسط استریج مجرای صفراوی می توانند با عمل جراحی یا استنت گذاری کنترل شوند
[ترجمه گوگل]بیمارانی که با زردی انسدادی ایجاد شده توسط استریج مجرای صفراوی می توانند با عمل جراحی یا استنت گذاری کنترل شوند
11. Ultrasound scanning may show thickening of the bile ducts and less often provides evidence of bile duct stricturing and/or dilatation.
[ترجمه ترگمان]اسکن Ultrasound ممکن است thickening مجاری صفراوی را نشان دهد و کم تر شواهدی از مجرای صفرا و \/ یا dilatation را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]اسکن سونوگرافی ممکن است ضخیم شدن مجاری صفراوی را نشان دهد و کمترین تعداد شواهدی از تخریب مجاری صفراوی و / یا انقباض را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اسکن سونوگرافی ممکن است ضخیم شدن مجاری صفراوی را نشان دهد و کمترین تعداد شواهدی از تخریب مجاری صفراوی و / یا انقباض را نشان می دهد
12. In case of difficult common bile duct cannulation of ERCP, precut sphincterotomy to be an effective and safe technique.
[ترجمه ترگمان]در مورد مجاری صفراوی سخت (مجاری تنفسی)، precut sphincterotomy باید یک تکنیک موثر و بی خطر باشد
[ترجمه گوگل]در مواردی که قاعدگی کانال مجرای صفراوی معمولی ERCP دشوار است، sphincterotomy preut یک تکنیک موثر و ایمن است
[ترجمه گوگل]در مواردی که قاعدگی کانال مجرای صفراوی معمولی ERCP دشوار است، sphincterotomy preut یک تکنیک موثر و ایمن است
13. Hepatic histopathological examination showed proliferation of bile duct and fibrous connective tissue, obvious increase of hepatic cell oncosis and liver cell cord derangement in BDL group.
[ترجمه ترگمان]بررسی hepatic نشان داد که تکثیر مجاری صفراوی و بافت های ارتباطی فیبری افزایش آشکاری از اختلال در کبد و اختلال طناب دار سلول کبد در گروه BDL را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بررسی هیستوپاتولوژیک کبدی نشان داد که پروتئین مجرای صفراوی و بافت همبند فیبر، افزایش قابل توجهی از آنوکوزیته سلول های کبدی و اختلال نادر سلولی کبدی در گروه BDL است
[ترجمه گوگل]بررسی هیستوپاتولوژیک کبدی نشان داد که پروتئین مجرای صفراوی و بافت همبند فیبر، افزایش قابل توجهی از آنوکوزیته سلول های کبدی و اختلال نادر سلولی کبدی در گروه BDL است
14. Conclusion In cases of intrahepatic cholelith complicated by bile duct stricture surgery combined with hepatic segmentectomy should be the therapy of choice.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری در موارد of cholelith پیچیده شده توسط مجاری صفراوی، جراحی همراه با segmentectomy کبدی باید روش درمانی انتخابی باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: در مواردی که کولیتئین داخل صفاقی با جراحی مجاری صفراوی همراه با بخش اندومکتومی کبدی پیچیده است باید درمان انتخاب شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: در مواردی که کولیتئین داخل صفاقی با جراحی مجاری صفراوی همراه با بخش اندومکتومی کبدی پیچیده است باید درمان انتخاب شود
15. Methods:analysis and sum up the result with a bile duct detection technique after the operation of 48 choledochotomy.
[ترجمه ترگمان]روش ها: تحلیل و جمع بندی حاصل از روش تشخیص لوله صفرا پس از عملیات ۴۸ choledochotomy
[ترجمه گوگل]روش های تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری با روش تشخیص مجرای صفرا پس از عمل 48 هولدوشتوومی
[ترجمه گوگل]روش های تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری با روش تشخیص مجرای صفرا پس از عمل 48 هولدوشتوومی
پیشنهاد کاربران
bile duct ( پزشکی )
واژه مصوب: زردابراه
تعریف: هریک از مجراهایی که زرداب را از کبد به دوازدهه حمل میکند
واژه مصوب: زردابراه
تعریف: هریک از مجراهایی که زرداب را از کبد به دوازدهه حمل میکند
کلمات دیگر: