کلمه جو
صفحه اصلی

contents


معنی : مفهوم، مفاد، محتویات، مندرجات، مضمون، ضمائم
معانی دیگر : مدلول، مضمون قانون ـ فقه : مفاد، مندرجات بازرگانى : محتوى

انگلیسی به فارسی

فهرست، محتویات، مندرجات، مفاد، مضمون، ضمائم، مفهوم


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: things that are inside something.

- The contents of the box fell out when I dropped it.
[ترجمه Mohammad] محتویات جعبه افتاد زمانی که من آن را انداختم .
[ترجمه مریم] محتویات داخل جعبه بیرون ریخت وقتی من آن را انداختم
[ترجمه ترگمان] وقتی آن را انداختم محتویات جعبه بیرون ریخت
[ترجمه گوگل] محتویات جعبه سقوط کرد زمانی که من آن را کاهش داد

• all that is contained within something

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] فهرست مطالب

مترادف و متضاد

مفهوم (اسم)
hang, substance, meaning, sense, significance, implication, signification, effect, intention, purport, notion, concept, contents, tenor, raison d'etre

مفاد (اسم)
substance, meaning, sense, significance, signification, content, intent, purport, context, contents, tenor, text, contexture, raison d'etre

محتویات (اسم)
contents

مندرجات (اسم)
contents

مضمون (اسم)
sense, contents

ضمائم (اسم)
paraphernalia, contents, enclosures

جملات نمونه

1. the contents of a suitcase
محتویات چمدان

2. the contents of his pockets
محتویات جیب های او

3. the contents of his speech
مضمون نطق او

4. protect the contents of the can from extraneous moisture
محتویات قوطی را از رطوبت خارجی حفظ کنید.

5. table of contents
فهرست مندرجات

6. despite the accident, the contents of the box remained intact
علیرغم تصادف،محتویات جعبه صدمه ندید.

7. the book's table of contents
فهرست مندرجات کتاب

8. the police's examination of the contents of the bottle yielded no results
بررسی محتویات بطری از سوی پلیس به جایی نرسید.

9. she disclaimed any knowledge of the contents of the letter
او منکر هر گونه اطلاع از محتویات نامه شد.

10. Fire has caused severe damage to the contents of the building.
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی باعث آسیب شدید به محتویات ساختمان شده است
[ترجمه گوگل]آتش باعث آسیب جدی به محتویات ساختمان شده است

11. Have you insured the contents of your home?
[ترجمه ترگمان]محتویات خانه شما را بیمه کردید؟
[ترجمه گوگل]آیا محتویات خانه خود را بیمه کرده اید؟

12. He tipped the contents of the bag onto the table.
[ترجمه ترگمان]او محتویات کیسه را روی میز گذاشت
[ترجمه گوگل]او محتویات کیف را روی میز گذاشت

13. The customs official rummaged through the contents of his briefcase.
[ترجمه ترگمان]مامور گمرک محتویات کیفش را جستجو کرد
[ترجمه گوگل]مقام رسمی گمرک از طریق محتویات کیفش چنگ زد

14. The contents of the packet may settle down in travelling.
[ترجمه ترگمان]محتوای بسته ممکن است در سفر ساکن شود
[ترجمه گوگل]محتویات بسته ممکن است در مسافرت ساکن باشد

15. Empty the contents of the pan into the sieve.
[ترجمه ترگمان]محتویات ماهی تابه را خالی کنید
[ترجمه گوگل]محتویات ظروف را به غربال بکشید

16. The contents of the packet may shake down in traveling.
[ترجمه ترگمان]محتوای بسته ممکن است در سفر تکان بخورد
[ترجمه گوگل]محتویات بسته ممکن است در سفر حرکت کند

17. In my opinion the movie lacks contents.
[ترجمه ترگمان]به نظر من فیلم فاقد محتویات است
[ترجمه گوگل]به نظر من فیلم فاقد محتویات است

18. Its contents were visible to all of them.
[ترجمه ترگمان]محتوای آن برای همه آن ها قابل رویت بود
[ترجمه گوگل]مطالب آن برای همه آنها قابل مشاهده بود

پیشنهاد کاربران

مندرجات

فهرست

محتویات

درونمایه، درونمایه ها


کلمات دیگر: