کلمه جو
صفحه اصلی

leastways


معنی : اقلا
معانی دیگر : (محلی) به هر حال، در هر صورت، دست کم

انگلیسی به فارسی

(در گفتگو) اقلا


حداقل، اقلا


انگلیسی به انگلیسی

• at least, in any event, at any rate (informal)

مترادف و متضاد

اقلا (قید)
leastways, leastwise

جملات نمونه

1. He said he'd be back later - leastways, I think he did.
[ترجمه ترگمان]او گفت که بعدا بر می گردد - حداقل، فکر می کنم او این کار را کرده
[ترجمه گوگل]او گفت، او بعدا خواهان عقب ماندن خواهد شد - حداقل به نظر من

2. There's no pub round here, leastways not that I know of.
[ترجمه ترگمان]اینجا جایی نیست، حداقل نه تا جایی که من می دونم
[ترجمه گوگل]در اینجا هیچ خبری نیست، کمتر از آن چیزی که من می دانم

3. It isn't cheap to get there, leastways not at this time of year.
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به اونجا ارزون نیست، حداقل نه در این موقع سال
[ترجمه گوگل]این ارزان نیست که در آنجا بماند، در این زمان از سالیان متمادی نیست

4. There's no way to cross the mountains, leastways at this time of the year.
[ترجمه ترگمان]در این موقع سال هیچ راهی برای عبور از کوه ها نیست
[ترجمه گوگل]هیچ راهی برای عبور از کوه ها، حداقل در این زمان از سال وجود دارد

5. Sam: I'm not hungry Leastways not for lembas bread.
[ترجمه ترگمان]سام: من به خاطر نون شیرمال گرسنه نیستم
[ترجمه گوگل]سام: من گرسنه نیستم برای lembas نان

6. They'll all lie. Leastways all but the nigger.
[ترجمه ترگمان]همه دروغ خواهند گفت دست کم به غیر از اون کاکا سیاه
[ترجمه گوگل]همه آنها دروغ می گویند همه چیز به جز نجار

7. It was battle murder, and sudden death, leastways - him against six.
[ترجمه ترگمان]قتل، قتل ناگهانی، و مرگ ناگهانی، حداقل او را در برابر شش نفر قرار می داد
[ترجمه گوگل]این قتل نبرد بود، و مرگ ناگهانی، در کمترین حد - او را در برابر شش

8. One had its ribs kicked in through its lungs . . . leastways that wuz his opinion of how it prob'ly happened.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها دنده خود را در ریه اش ایجاد کرده بود و به هر حال فکر می کرد که چه اتفاقی ممکن است بیفتد
[ترجمه گوگل]یکی از دنده های خود را از طریق ریه هایش لگد زده بود کمترین حد که عقیده خود را از اینکه چگونه این اتفاق افتاد

9. But it's half-holiday, Polly: if you could only stop till he comes home - you and Miss Nipper, leastways, ' said Jemima, mindful in good time of the dignity of the black-eyed.
[ترجمه ترگمان]اما نصف روز تعطیلی است، پولی اگر فقط می توانستید تا وقتی که به خانه بیاید صبر کنید - شما و خانم nipper
[ترجمه گوگل]اما این نیمه تعطیلات است، پولی: اگر فقط می توانید متوقف شوید تا او به خانه برسد - شما و خانم نایپر، حداقل، گفت: 'جیمیما، با توجه به شایستگی چشم سیاه، به یاد داشته باشید


کلمات دیگر: