کلمه جو
صفحه اصلی

lay by

معنی : ذخیره کردن، متروک کردن
معانی دیگر : 1- اندوختن، ذخیره کردن 2- (محلی) محصول را درو و انبار کردن، کنار گذاردن، ابراه عری­

انگلیسی به فارسی

کنار گذاردن، متروک کردن، ذخیره کردن، ابراه عریض

انگلیسی به انگلیسی

• part of a city road designed for parking cars
put aside, save for the future; (british) pull off
a lay-by is a short strip of road by the side of a main road, where cars can stop for a while.

مترادف و متضاد

ذخیره کردن (فعل)
stock, lay in, hoard, store, stash, lay by
متروک کردن (فعل)
lay by

set aside, store

Synonyms: accumulate, amass, build up, bury, conserve, cumulate, garner, hide, hoard, keep, lay in, preserve, put away, roll up, salt away, save, spare, store up, treasure

Antonyms: squander, use, waste

پیشنهاد کاربران

محل پارک کردن خودرو در کنار خیابان
پارکینگ اتوبان یا جاده
lay - by ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: پهلوگاه اضطراری
تعریف: مکانی به صورت تورفتگی در کنار بزرگراه و آزادراه برای توقف اضطراری خودروها
کلمات دیگر: