1. the magnificence of god
اورنگ الهی
2. the magnificence of napoleon's coronation ceremony
شکوه مراسم تاج گذاری ناپلئون
3. his eyes had never beheld such magnificence
چشمانش هرگز چنین جاه و جلالی را ندیده بود.
4. A new future will spread its magnificence out before us.
[ترجمه ترگمان]آینده ای جدید آن شکوه و جلال خود را در برابر ما گسترش خواهد داد
[ترجمه گوگل]آینده جدید، شکوفایی آن را پیش از ما گسترش خواهد داد
5. Ancient Rome was the seat of power, magnificence and corruption, the obvious object of love, envy, hatred.
[ترجمه ترگمان]روم باستان مقر قدرت، شکوه و فساد، هدف آشکار عشق، رشک و نفرت بود
[ترجمه گوگل]روم باستان قدرت قدرت، شکوه و فساد است، هدف واضح عشق، حسادت، نفرت
6. Taking into account the thundering magnificence of your new single, the jury must grudgingly return a verdict of not guilty.
[ترجمه ترگمان]به خاطر این که با شکوه و جلال of، هیئت منصفه باید با اکراه رای هیئت منصفه را اعلام کند
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه با توجه به شکوه وحشیانه ی جدید خود، باید مجازات اعدام را لغو کند
7. Magnificence is admirable if not always comprehensible, humility is very unattractive to the modern Western mind.
[ترجمه ترگمان]Western، اگر همیشه قابل فهم نباشد، فروتنی بسیار جذاب است
[ترجمه گوگل]جادوگر قابل تحسین است اگر نه همیشه قابل فهم، فروتنی به ذهن غرب مدرن بسیار جذاب است
8. The East, abandoning its secular magnificence was descending into a valley.
[ترجمه ترگمان]شرق، که از شکوه و جلال دنیوی خود رها شده بود، به درون یک دره سرازیر می شد
[ترجمه گوگل]شرق، ترک شکوه سکولار خود را به دره نزولی است
9. She wanted luxury, magnificence, social station.
[ترجمه ترگمان]او می خواست تجمل و شکوه و شکوه و خدمات اجتماعی و اجتماعی باشد
[ترجمه گوگل]او می خواست لوکس، شکوه و عظمت، ایستگاه اجتماعی
10. It was the embodiment of princely magnificence.
[ترجمه ترگمان]آن تجسمی از شکوه شاهانه بود
[ترجمه گوگل]این تجسم عظمت شاهزاده بود
11. His magnificence are Chinese civilization magnify and expression of ages atmosphere.
[ترجمه ترگمان]شکوه و جلال او تمدن چینی را بزرگ کرده و حالتی از جو اعصار را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شکوه و عظمت او تمدن چینی بزرگ و بیان جو جو است
12. Henceforth, the abundant bowel movement started his magnificence.
[ترجمه ترگمان]از این پس، حرکت فراوان روده شروع به شکوه و جلال خود کرد
[ترجمه گوگل]از این پس، جنبش روده ای فراوان، شکوه خود را آغاز کرد
13. For who could reject such wondrous magnificence?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می توانست چنین شکوه wondrous را رد کند؟
[ترجمه گوگل]برای چه کسی می تواند چنین شکوه شگفت انگیزی را رد کند؟
14. It was a mixture of squalor and magnificence.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از ناپاکی و شکوه بود
[ترجمه گوگل]این مخلوطی از ناسالم و شکوه بود
15. Now she's back in her official regalia, in all its gleaming purple magnificence.
[ترجمه ترگمان]حالا در لباس رسمی و درخشان او برگشته است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او در مجلس رسمی خود، در تمام شکوه بنفش درخشان آن است