معنی : راه پیما
marching
معنی : راه پیما
انگلیسی به فارسی
راهپیمایی، راه پیما
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] رژه رفتن
مترادف و متضاد
راه پیما (صفت)
marching
جملات نمونه
1. close marching order
رژه در صفوف به هم فشرده
2. he was marching at the head of the line
او در سر صف حرکت می کرد.
3. he was marching in front of the column of soldiers
او پیشاپیش ستون سربازان حرکت می کرد.
4. when the boys come marching home
هنگامی که سربازان ما با گام های نظامی به میهن بازگردند
5. a column of soldiers were marching up the street
یک ستون سرباز داشتند در راستای خیابان قدم رو می کردند.
پیشنهاد کاربران
راه پیمایی
رژه رفتن
راه پیمایی کردن
الزام آور، به زور
کلمات دیگر: