کلمه جو
صفحه اصلی

legalize


معنی : برسمیت شناختن، قانونی کردن، اعتبار قانونی دادن
معانی دیگر : روا کردن، دادیک کردن

انگلیسی به فارسی

قانونی کردن، اعتبار قانونی دادن، برسمیت شناختن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: legalizes, legalizing, legalized
مشتقات: legalization (n.)
• : تعریف: to make permissible by law.
متضاد: prohibit
مشابه: legitimize

• make legal or lawful; legitimize, authorize, sanction (also legalise)
if something is legalized, a law is passed that makes it legal.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] قانونی کردن، قانونی شناختن، مشروع شمردن

مترادف و متضاد

allow, validate


Synonyms: approve, authorize, clean up, codify, constitute, decree, decriminalize, enact, formulate, launder, legislate, legitimate, legitimatize, license, ordain, permit, regulate, sanction


به رسمیت شناختن (فعل)
accredit, recognize, legalize, legalise

قانونی کردن (فعل)
legalize, validate, execute, legislate, legitimatize, legtimize

اعتبار قانونی دادن (فعل)
legalize, legalise

Antonyms: deny, prohibit, refuse, veto


جملات نمونه

to legalize abortion

قانونی کردن سقط جنین


1. to legalize abortion
قانونی کردن سقط جنین

2. Some people want to legalize the possession of cannabis.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد می خواهند مالکیت شاهدانه را قانونی کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم می خواهند داروی کانابیس را قانونی کنند

3. The Irish government announced it was to legalize homosexuality.
[ترجمه ترگمان]دولت ایرلند اعلام کرد که همجنس گرایی را قانونی کرده است
[ترجمه گوگل]دولت ایرلند اعلام کرد که قانونی بودن همجنسگرایی است

4. They won't ever legalize the drugs trade.
[ترجمه ترگمان]ان ها هیچ وقت معامله مواد را قانونی نمی کنند
[ترجمه گوگل]آنها هیچگاه تجارت مواد مخدر را قانونی نخواهند کرد

5. He introduced a bill to legalize abortion two years before Roe v. Wade.
[ترجمه ترگمان]او یک لایحه قانونی سقط جنین را دو سال پیش از \"رو\" علیه وید، قانونی کرد
[ترجمه گوگل]او یک لایحه قانونی برای سقط جنین را دو سال قبل از Roe v Wade معرفی کرد

6. Legislation to legalize casino gambling could be introduced in Congress next fall.
[ترجمه ترگمان]قانونگذاری برای قانونی کردن قمار کازینو می تواند در سال آینده در کنگره مطرح شود
[ترجمه گوگل]قوانین قانونی برای قمار کازینو را می توان در کنگرۀ آینده معرفی کرد

7. The Albanian government says it plans to legalize same - sex marriage.
[ترجمه ترگمان]دولت آلبانی می گوید که قصد دارد ازدواج همجنس گرایان را قانونی کند
[ترجمه گوگل]دولت آلبانی می گوید قصد دارد قانونی کردن ازدواج هم جنس

8. The owning of private weapon was permitted to legalize by the law of Han Dynasty.
[ترجمه ترگمان]مالکیت سلاح خصوصی مجاز بود که قانون سلسله هان را قانونی کند
[ترجمه گوگل]مالکیت اسلحه خصوصی مجاز به قانونی شدن قانون سلسله هان بود

9. Some concrete suggestions are made on how to legalize Encouragement on the present situation.
[ترجمه ترگمان]برخی پیشنهادها صریح در مورد چگونگی قانونی کردن Encouragement در وضعیت فعلی انجام می شود
[ترجمه گوگل]برخی از پیشنهادات بنیادی بر چگونگی قانونی تشویق در وضعیت فعلی صورت می گیرد

10. Furthermore, it is necessary to legalize habitation in civil law and to make it more concrete.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، لازم است که مسکن در قانون مدنی را قانونی کرده و آن را بتونی محکم تر کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، لازم است که مسکن قانونی در قانون مدنی را قانونی کنیم و آن را دقیق تر کنیم

11. The function of institution is to legalize the necessary transaction cost.
[ترجمه ترگمان]وظیفه موسسه آن است که هزینه معاملات لازم را قانونی کند
[ترجمه گوگل]عملکرد موسسه قانونی بودن هزینه معامله ضروری است

12. Britain became the first European country to legalize the creation of cloned human embryos.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا اولین کشور اروپایی بود که ایجاد جنین انسان را قانونی کرد
[ترجمه گوگل]بریتانیا اولین کشور اروپایی بود که قانونی سازی جنین انسان را به رسمیت شناخت

13. Will this government legalize cannabis?
[ترجمه ترگمان]آیا این دولت شاهدانه را قانونی کرده است؟
[ترجمه گوگل]آیا این دولت قانونی می کند؟

14. Poenisch is leading a grass-roots campaign to persuade Michigan voters to legalize doctor-assisted suicide.
[ترجمه ترگمان]Poenisch یک مبارزه ریشه ای را برای متقاعد کردن رای دهندگان میشیگان برای قانونی کردن خودکشی دکتر کمک می کند
[ترجمه گوگل]Poenisch رهبری یک کمپین عامیانه برای متقاعد کردن رای دهندگان میشیگان برای قانونی کردن خودکشی توسط دکتر است

15. Some will argue that all illicit drugs are too dangerous to legalize.
[ترجمه ترگمان]برخی مدعی هستند که همه مواد مخدر غیر قانونی برای قانونی کردن بسیار خطرناک هستند
[ترجمه گوگل]برخی معتقدند که تمام مواد مخدر غیر قانونی برای قانونی بودن بسیار خطرناک است

پیشنهاد کاربران

to make something legal so that people are allowed to do it
چیزی رو قانونی کردن، چیزی رو مشروعیت دادن


کلمات دیگر: