کلمه جو
صفحه اصلی

left wing


معنی : جناح چپ، شخص دست چپی
معانی دیگر : (حزب یا دسته ی سیاسی) جناح چپ، چپ، مربوط به جناح چپ

انگلیسی به فارسی

شخص دست چپی، مربوط به جناح چپ


جناح چپ، شخص دست چپی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: left-wing (adj.), left-winger (n.)
• : تعریف: a faction of a political party or other group that advocates liberal reform or radical, revolutionary change, esp. in the social, political, or economic order. (Cf. right wing.)
متضاد: right wing

• left side of a building, left outbuilding
left-wing people have political ideas that are close to socialism or communism.
the left wing of a political party consists of the members of it whose beliefs are closer to socialism or communism than those of its other members.
faction of a group that is in favor of radical reforms (especially political)

مترادف و متضاد

جناح چپ (اسم)
left wing

شخص دست چپی (اسم)
left wing

جملات نمونه

1. The left wing,having deployed into line,began to advance.
[ترجمه ترگمان]جناح چپ که در خط جبهه مستقر شده بود شروع به پیشروی کرد
[ترجمه گوگل]جناح چپ، به کار گرفته شده در خط، شروع به پیشرفت کرد

2. The views of the left wing have tended to predominate within the party.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه جناح چپ تمایل به برتری در حزب دارد
[ترجمه گوگل]دیدگاه های سمت چپ در حوزه حزب، غالب بود

3. Our company made a sudden charge on the left wing of the enemy.
[ترجمه ترگمان]گروهان ما ناگهان بر جناح چپ دشمن حمله کرد
[ترجمه گوگل]شرکت ما بار ناگهانی در سمت چپ دشمن ایجاد کرد

4. There's a dent in the left wing.
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ، یک فرورفتگی در سمت چپ وجود دارد
[ترجمه گوگل]در سمت چپ دروازه وجود دارد

5. They're on the left wing of the Labour Party.
[ترجمه ترگمان]آن ها جناح چپ حزب کارگر هستند
[ترجمه گوگل]آنها در سمت چپ حزب کارگر هستند

6. He's on the left wing of the Conservative Party.
[ترجمه ترگمان]او در جناح چپ حزب محافظه کار است
[ترجمه گوگل]او در سمت چپ حزب محافظه کار است

7. The left wing of the party is unhappy with the legislation.
[ترجمه ترگمان]جناح چپ این حزب از این قانون ناراضی است
[ترجمه گوگل]جناح چپ حزب با این قانون مخالف است

8. The left wing dipped until it was perpendicular to the ground.
[ترجمه ترگمان]جناح چپ تا آنجا که به زمین می رسید فرو رفت
[ترجمه گوگل]جناح چپ آنقدر فروکش کرد که عمود بر زمین بود

9. The left wing had been almost completely sheared off.
[ترجمه ترگمان]قسمت چپ تقریبا کنده شده بود
[ترجمه گوگل]جناح چپ تقریبا به طور کامل خرد شده بود

10. The plane had dipped wildly down on its left wing and skidded on the runway with only one wheel in contact with the ground.
[ترجمه ترگمان]هواپیما با سرعت از جناح چپ او پایین امده بود و فقط با یک چرخ در ارتباط با زمین مواجه شده بود
[ترجمه گوگل]هواپیما به طور گسترده ای در سمت چپ خود فرو رفت و در باند فرودگاه تنها با یک چرخ در تماس با زمین پرواز کرد

11. Left wing Eric Lacroix became the latest injury casualty for the Kings.
[ترجمه ترگمان]اریک Lacroix بال چپ آخرین مصدوم برای پادشاهان است
[ترجمه گوگل]اریک لکرویکس، چپ بالایی، آخرین آسیب جسمی برای پادشاهان بود

12. One, Ram Singh Rathor, was controlling the left wing.
[ترجمه ترگمان]یکی، رام سینگ Rathor، جناح چپ را کنترل کرد
[ترجمه گوگل]یکی، رام سینگ راتور، کنترل جناح چپ را داشت

13. He passed to Dollar, breaking down the left wing.
[ترجمه ترگمان]از کنارش گذشت و به سمت چپ پیچید
[ترجمه گوگل]او به دالر منتقل شد و جناح چپ را شکست

14. To his left wing he could see the great blackness of the Park, lit only occasionally by murky yellow lights.
[ترجمه ترگمان]به جناح چپ او می توانست سیاهی بزرگ پارک را ببیند که فقط گاهی با نوره ای زرد تیره روشن می شد
[ترجمه گوگل]به سمت چپ او می تواند سیاه و سفید بزرگ پارک را ببیند، گاهی اوقات با چراغ های زرد تیره روشن می شود

15. They also lost left wing Dave Reid with about 14 minutes left because of a broken left index finger.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین جناح چپ دیو رید را در حدود ۱۴ دقیقه به خاطر یک انگشت شاخص رها شده از دست دادند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین دایب رید چپ را از دست دادند، زیرا حدود 14 دقیقه به علت انگشت انگشتان دست چپ شکست خورده بودند

پیشنهاد کاربران

چپ گرا


کلمات دیگر: