کلمه جو
صفحه اصلی

legendary


معنی : افسانهای
معانی دیگر : نامور، مشهور، نامدار، خارق العاده، افسانه مانند، ابر روال

انگلیسی به فارسی

افسانه ای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: legendarily (adv.)
• : تعریف: of, based on, or like a legend.
مترادف: fabled, fabulous, mythical, storied
مشابه: apocryphal, famed, fantastic, fictitious, heroic, renowned

• collection of legends, collection of tales
of or resembling a legend; described in a legend, mythical; fabulous; famous, renowned
a legendary person or thing is very famous and a lot of stories are told about them.
legendary also means described in an old legend.

مترادف و متضاد

fictitious but well known


افسانهای (صفت)
fictional, incredible, fabulous, legendary, fictive

Synonyms: allegorical, apocryphal, created, customary, doubtful, dubious, fabled, fabricated, fabulous, fanciful, figmental, handed-down, imaginary, imaginative, improbable, invented, mythical, mythological, related, romantic, storied, told, traditional, unhistoric, unhistorical, unreal, unverifiable


Antonyms: factual, real, true


famous


Synonyms: celebrated, famed, illustrious, immortal, renowned, well-known


Antonyms: infamous, unimportant


جملات نمونه

1. the legendary amir arsalan
امیر ارسلان نامدار

2. the legendary story of nayeb hossein
سرگذشت افسانه مانند نایب حسین

3. rustam was a legendary hero
رستم یک قهرمان افسانه ای بود.

4. His courage and exploits were legendary.
[ترجمه ترگمان]شجاعت و فتوحات او افسانه ای بود
[ترجمه گوگل]شجاعت و سوء استفاده او افسانه ای بود

5. Odysseus was a legendary Greek hero.
[ترجمه ترگمان]Odysseus یک قهرمان افسانه ای یونان بود
[ترجمه گوگل]اودیسه یونانی قهرمان افسانه ای بود

6. Her resistance to the Nationalists endowed her with legendary status.
[ترجمه ترگمان]مقاومت او نسبت به ملی گرایان دارای وضعیت افسانه ای او بود
[ترجمه گوگل]مقاومت او در برابر ملی گرایان او را با وضعیت افسانه ای به او تحمیل کرد

7. Legendary stories are passed down from parents to children.
[ترجمه ترگمان]داستان های Legendary از والدین به کودکان منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]داستان های افسانه ای از پدر و مادر به فرزندان منتقل می شود

8. Her fey charm and eccentric ways were legendary.
[ترجمه ترگمان]جذابیت و رفتارهای عجیب و غریب او افسانه ای بود
[ترجمه گوگل]افسون و افسون و افسردگی او افسانه ای بود

9. He emulated the feat of the legendary athlete Jesse Owens.
[ترجمه ترگمان]او از این شاهکار قهرمان افسانه ای، جسی اونز استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او جادوگر ورزشکار افسانه ای جسی اوونز را تقلید کرد

10. He is legendary for his fearlessness and pugnacity.
[ترجمه ترگمان]او برای بی باکی و pugnacity افسانه ای است
[ترجمه گوگل]او برای بی تفاوتی و غم انگیزش افسانه ای است

11. Her patience and tact are legendary.
[ترجمه ترگمان]صبر و شکیبایی او افسانه ای است
[ترجمه گوگل]صبر و حوصله او افسانه است

12. The hill is the legendary home of King Arthur.
[ترجمه ترگمان]این تپه خانه افسانه ای پادشاه آرتور است
[ترجمه گوگل]تپه خانه افسانه ای پادشاه آرتور است

13. Their voracity is legendary and even the most hardened warriors cannot repress a shiver if one speaks about them.
[ترجمه ترگمان]voracity افسانه ای است و حتی the جنگ جویان هم نمی توانند از لرزیدن خودداری کنند
[ترجمه گوگل]راندگی آنها افسانه ای است و حتی رزمندگان سخت تر از آن نمی توانند دچار ترس و وحشت شوند

14. His thoroughness and attention to detail is legendary.
[ترجمه ترگمان]دقت و دقت او به جزئیات افسانه ای است
[ترجمه گوگل]دقت و توجه او به جزئیات افسانه ای است

Rustam was a legendary hero.

رستم یک قهرمان افسانه‌ای بود.


the legendary Amir Arsalan

امیر ارسلان نامدار


the legendary story of Nayeb Hossein

سرگذشت افسانه مانند نایب حسین


پیشنهاد کاربران

Some magazine fact checking department are legendary for their thoroughness


کلمات دیگر: