1. of a marriageable age
دارای سن مناسب برای زناشویی
2. he has three marriageable daughters
او سه دختر دم بخت دارد.
3. She is not of marriageable age.
[ترجمه ترگمان]او به سن ازدواج نرسیده است
[ترجمه گوگل]او سن ازدواج ندارد
4. How many marriageable girls does a man meet?
[ترجمه ترگمان]چند تا دختر زیبا با هم ملاقات می کنند؟
[ترجمه گوگل]چند نفر از دختران ازدواج می کنند؟
5. This correction is usually negligible for the most marriageable age groups.
[ترجمه ترگمان]این تصحیح معمولا برای the گروهه ای سنی قابل اغماض است
[ترجمه گوگل]این اصلاح معمولا برای گروه های سنی بیش از حد ازدواج اجتناب ناپذیر است
6. But there were few marriageable girls left.
[ترجمه ترگمان]اما فقط چند تا دختر باقی مانده بودند
[ترجمه گوگل]اما تعداد کمی از دختران ازدواج نکردند
7. She had reached marriageable age.
[ترجمه ترگمان]به سن ازدواج رسیده بود
[ترجمه گوگل]او به سن ازدواج رسیده بود
8. The lusty youth spotted that marriageable girl, but he didn't speak directly to her.
[ترجمه ترگمان]جوان خوش بنیه آن دختر را که به سن ازدواج رسیده بود تشخیص داد، اما مستقیما با او صحبت نکرد
[ترجمه گوگل]جوانان شهوت انگیز دختری را که ازدواج کرده بودند دیدند، اما به طور مستقیم با او صحبت نمی کردند
9. Because the way home is more devious, marriageable woman feels the situation is bad.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که راه خانه منحرف شده است، زن به سن ازدواج احساس می کند که وضعیت بد است
[ترجمه گوگل]از آنجایی که راه خانه بسیار شلوغ است، زن متاهل احساس می کند وضعیت بد است
10. The village has over 30 men of marriageable age, but no single women.
[ترجمه ترگمان]این روستا بیش از ۳۰ مرد در سن ازدواج دارد، اما هیچ زنی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این روستا دارای بیش از 30 مرد از سن ازدواج است، اما هیچ زن تنها نیست
11. From the practice of law, the marriageable age lawmaking of the Tang Dynasty was well put into use.
[ترجمه ترگمان]از عمل قانون، قانون ازدواج سن ازدواج در دودمان تانگ به خوبی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]از قانون عمل، قانون اساسی ازدواج مجدد سلسله تانگ به خوبی مورد استفاده قرار گرفت
12. Zuwaya men, for instance were extremely careful not to touch the marriageable daughters of their kin, friends and neighbours.
[ترجمه ترگمان]برای مثال مردان Zuwaya بسیار مراقب بودند که به دختران و همسایگان خود که به سن ازدواج رسیده بودند، دست نزنند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مردان Zuwaya بسیار مراقب بودند که دختران قابل ازدواج همسران، دوستان و همسایگان خود را لمس نکنند
13. All too often she merely gives up her remaining marriageable years to them.
[ترجمه ترگمان]او بیش از چند سال عمر خود را فدای آن ها می کند
[ترجمه گوگل]او اغلب اوقات صرف نظر از سالهای باقیمانده باقی مانده خود را به آنها می دهد
14. Originally they remained priestesses for only five years: that is, until they reached marriageable age.
[ترجمه ترگمان]در اصل آن ها به مدت پنج سال، priestesses باقی ماندند: یعنی تا زمانی که به سن ازدواج رسیدند
[ترجمه گوگل]در اصل، آنها فقط پنج ساله باقی مانده بودند: یعنی زمانی که آنها به سن ازدواج رسیده بودند
15. Humble clerks who have gone a bust on clothes for marriageable daughters are outraged but too timid to protest.
[ترجمه ترگمان]کارمند متواضع و متواضع که برای دخترانش لباس پوشیدن، به شدت عصبانی است اما برای اعتراض کردن خیلی شرم آوره
[ترجمه گوگل]روحانیان متخلف که در لباس دختران ازدواج مجبور به ترک لباس هستند، خشمگین هستند، اما برای اعتراض ترسناک اند