1. England won the toss and chose to kick off.
[ترجمه ترگمان]انگلستان در پرتاب سکه پیروز شد و تصمیم گرفت که لگد بزند
[ترجمه گوگل]انگلستان شوت زدن را برد و تصمیم گرفت شروع به کار کند
2. I'd like to kick off the discussion with a few statistics.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم بحث را با چند تا آمار قطع کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم بحث را با چند آمار شروع کنم
3. It's getting late, I must kick off now.
[ترجمه ترگمان]داره دیر می شه، باید همین الان بزنم به چاک
[ترجمه گوگل]دیر دیر می شود، من باید شروع کنم
4. What time does the match kick off?
[ترجمه ترگمان]چه ساعتی مسابقه رو از دست میده؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی مسابقه شروع می شود؟
5. Tom will kick off with a few comments.
[ترجمه ترگمان]تام با چند پیشنهاد شروع می کنه
[ترجمه گوگل]تام با چند نظر شروع خواهد شد
6. It might be a good idea to kick off with a few folk songs.
[ترجمه ترگمان]ممکنه فکر خوبی باشه که با چند تا آهنگ مردونه بزنیم
[ترجمه گوگل]این ممکن است ایده خوبی باشد که با چند آهنگ محلی اجرا شود
7. Well, I really must kick off now. I've stayed long enough.
[ترجمه ترگمان] خب، الان دیگه واقعا باید برم به اندازه کافی معطل شدم
[ترجمه گوگل]خب، من واقعا باید شروع کنم من به اندازه کافی ماندگار هستم
8. The theatre company will kick off the season with a production of The Playboy of the Western World.
[ترجمه ترگمان]شرکت تئاتر این فصل را با تولید پلی بوی از دنیای غرب آغاز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این تئاتر با تولید «The Playboy of the Western World» شروع فصل را آغاز خواهد کرد
9. Right, any suggestions? Jim, you kick off.
[ترجمه ترگمان]درسته، پیشنهادی نداری؟ جیم، تو بزن به چاک
[ترجمه گوگل]راست، هر گونه پیشنهاد؟ جیم، تو شروع میکنی
10. I'm going to kick off today's meeting with a few remarks about the budget.
[ترجمه ترگمان]می خواهم با چند نکته درباره بودجه جلسه امروز را شروع کنم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم جلسه امروز را با چند اظهار نظر در مورد بودجه شروع کنم
11. OK Marion, would you care to kick off?
[ترجمه ترگمان]خوب ماریون، تو دلت می خواد بری؟
[ترجمه گوگل]خوب ماریون، آیا شما برای شروع به کار داری؟
12. The shows kick off on October 24th.
[ترجمه ترگمان]نمایش در بیست و چهارم اکتبر آغاز می شود
[ترجمه گوگل]نمایش در 24 اکتبر آغاز می شود
13. I'll ask Tessa to kick off .
[ترجمه ترگمان] از تسا میخوام که بزنه بیرون
[ترجمه گوگل]من از تسا خواهش میکنم که شروع به کار کند
14. The match is due to kick off at 2:00 p. m.
[ترجمه ترگمان]مسابقه در ساعت ۲ بعد از ظهر آغاز می شود متر
[ترجمه گوگل]این مسابقه به زودی شروع خواهد شد در ساعت 2:00 صبح متر
15. Visitors poured into Washington for the kickoff activities for the Presidential inauguration.
[ترجمه ترگمان]بازدید کنندگان برای مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری برای مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری وارد واشنگتن شدند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان در واشنگتن برای فعالیت های پیش پا افتاده برای افتتاح ریاست جمهوری ریختند
16. The game breaker was Manuel Santelices' 98-yard kickoff return for a touchdown, giving the host Buccaneers a 16-6 lead.
[ترجمه ترگمان]در این بازی، مانوئل Santelices ۹۸ - حیاط شروع به فرود بر روی زمین فرود آورد و میزبان را با نتیجه ۱۶ بر ۶ به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]بازیکن منوئی سانتلیس در بازی 98 بازیکن پاکتیو برای دستیابی به دستیابی قرار گرفت و سرانجام مسابقات Buccaneers را به 16-6 رساند
17. To begin or resume play with a kickoff.
[ترجمه ترگمان]برای شروع یا ازسر گرفتن بازی با a
[ترجمه گوگل]برای شروع یا ادامه بازی با ضربه زدن
18. It'started raining right after the kickoff of the soccer game.
[ترجمه ترگمان]بعد از شروع بازی فوتبال شروع به باریدن کرد
[ترجمه گوگل]پس از شروع بازی فوتبال، شروع به باریدن کرد
19. Taking a stroll before kickoff, we met many cadets in neatly pressed uniforms.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که شروع به قدم زدن کنیم، چند دانش آموز با لباس رسمی با لباس های رسمی با هم آشنا شدیم
[ترجمه گوگل]با قدم زدن قبل از پیاده روی، ما با عده زیادی از کارکنان لباس پوشیدیم
20. Parry was running downfield, covering a kickoff when a teammate was knocked down and rolled into Parry's leg.
[ترجمه ترگمان]پاری در حال فرار به طرف پایین دوید، کسی را دید که یکی از teammate به زمین افتاد و در پای پاری افتاد
[ترجمه گوگل]پری در حال فرار از زمین بود، وقتی که یک هم تیمی برنده شد و به پای پری ریخت
21. Taking stroll before kickoff, we met many cadets neatly pressed uniforms.
[ترجمه ترگمان]قدم زدن پیش از این که از نو شروع به قدم زدن کنیم، ما چند سرباز جوان با لباس رسمی با هم آشنا شدیم
[ترجمه گوگل]پیش از شروع قدم زدن، با دانشجویان زیادی آشنا شدیم
22. Theyre lining up in position for the kickoff.
[ترجمه ترگمان]برای این که دوباره شروع به بالا رفتن کنند، صف lining
[ترجمه گوگل]آنها در جای خود برای ضربه زدن قرار دارند
23. They are lining up in position for the kickoff.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال آماده شدن برای شروع کار هستند
[ترجمه گوگل]آنها در موقعیت برای kickoff قرار دارند
24. I was there with my parents at the kickoff.
[ترجمه ترگمان] من با پدر و مادرم تو اتاق خالی بودم
[ترجمه گوگل]من در آنجا با پدر و مادر من در kickoff بود
25. I think kickoff time is 4 p. m.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم زمان شروع ۴ p است متر
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم زمان کاکا 4 است متر
26. Before kickoff, parents and grandparents milled and mingled and doddered and eventually sat down.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه شروع کنیم پدر و مادر بزرگ و مادربزرگ با هم مخلوط شدند و با هم مخلوط شدند و بالاخره نشستند
[ترجمه گوگل]قبل از شروع، والدین و پدربزرگ و مادربزرگها چاق و چسبیده و درهم ریخته و در نهایت نشستند
27. Sergio Almiron is eager to kickoff his Juventus career.
[ترجمه ترگمان]سرجیو Almiron مشتاق شروع کار یوونتوس است
[ترجمه گوگل]سرجیو المیرون مشتاق است که از یوونتوس پیروی کند
28. They used a power play to return the kickoff.
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک نمایش قدرت برای برگرداندن شروع به کار استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها از بازی قدرت برای بازگشت kickoff استفاده کردند
29. We had a project kickoff meeting this morning.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح جلسه فوق العاده ای داشتیم
[ترجمه گوگل]ما امروز صبح جلسه ای را برگزار کردیم