کلمه جو
صفحه اصلی

mainsail


معنی : بادبان اصلی کشتی
معانی دیگر : (کشتی های بادبان دار) بادبان اصلی

انگلیسی به فارسی

بادبان اصلی کشتی


mainsail، بادبان اصلی کشتی


انگلیسی به انگلیسی

• sail on the lower part of the mainmast (nautical)

اسم ( noun )
• : تعریف: the principal, lowermost sail on the mainmast of a sailing ship.

مترادف و متضاد

بادبان اصلی کشتی (اسم)
mainsail

جملات نمونه

1. the mainsail
بادبان اصلی

2. She tightened the mainsail while holding the course .
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ را تنگ تر کرد و مسیر را در دست گرفت
[ترجمه گوگل]در حین برگزاری این دوره، Mainsail را سخت کرد

3. Clew the mainsail down, the wind is too strong.
[ترجمه ترگمان]بادبان را پایین بکشید، باد خیلی قوی است
[ترجمه گوگل]از بین بردن Mainsail پایین، باد بسیار قوی است

4. The mainsail was still swinging back and forth, sweeping the cabin top, so it was lowered and tied down.
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ هنوز تاب می خورد و به جلو و عقب تاب می خورد، اتاق کابین را جارو می کرد، بنابراین پایین آمد و بسته شد
[ترجمه گوگل]Mainsail هنوز هم نوسان به جلو و عقب، بلند کردن کابین بالا، به طوری که آن را کاهش یافته است و گره خورده است

5. Easing Golden Girl up under mainsail, Trent watched the motor yacht roll gently in the swell.
[ترجمه ترگمان]یک دختر طلایی با بادبان بزرگ، ترنت، قایق موتوری را تماشا کرد که به نرمی در باد حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]ترنت به راحتی در حال فرو ریختن قایق بادبانی موتور را تحت فشار قرار داد

6. The fully battened mainsail is loose-footed and stands a bold roach which has to brush past the backstay during a tack.
[ترجمه ترگمان]این سوسک به طور کامل در حال حرکت است و یک سوسک برجسته است که باید در طی مسیری از the عبور کند
[ترجمه گوگل]Mainsail به طور کامل battened شل و پوزه است و روغنی جسورانه است که باید به دور مسواک زدن در طول tack

7. With mainsail set and at full throttle we steamed for home.
[ترجمه ترگمان]ما با وضع حمل و نقل کامل و با فشار کامل، برای بازگشت به خانه بخار آب به راه افتادیم
[ترجمه گوگل]با کلکسیون اصلی و در کل گشتاور ما بخار برای خانه

8. With just the mainsail out, the boat heeled hard off the wind on to a port reach.
[ترجمه ترگمان]قایق با بادبان بزرگ بادبان را از آب بیرون آورد و قایق را به یک بندر نزدیک کرد
[ترجمه گوگل]با تنها mainsail خارج، قایق با صدای بلند از باد به بندر رسیدن

9. Winches are typically used to raise the mainsail and to trim in jib sheets.
[ترجمه ترگمان]Winches به طور معمول برای بالا بردن سطح دریا و تغییر در صفحات اصلی به کار می روند
[ترجمه گوگل]وینچ ها معمولا برای بالا بردن mainsail استفاده می شود و به ترتیب در ورق نوار

10. Definition: The control line that pulls the mainsail in or out.
[ترجمه ترگمان]تعریف: خط کنترل که the را به داخل یا خارج می کشد
[ترجمه گوگل]تعریف: خط کنترل است که mainsail را داخل یا خارج می کند

11. A ketch therefore uses three primary sails: the mainsail and head sail, as on a sloop, plus the mizzen sail aft.
[ترجمه ترگمان]پس از آن پس از سه بادبان، بادبان بزرگ بادبان بزرگ بادبان بزرگ بادبان بزرگ بادبان بادبان کشتی را به همراه بادبان دکل کشتی به کشتی می راند
[ترجمه گوگل]از این رو یک کتچ از سه بادبزن اصلی استفاده می کند: کشتی اصلی و بادبان سر، به عنوان یک سیلو، و همچنین بطری دریایی میتسون

12. This means that the mainsail and head sail of a ketch are generally smaller than on a sloop, but the mizzen sail roughly makes up the difference.
[ترجمه ترگمان]این بدان معناست که بادبان بادبان و بادبان معمولا کوچک تر از یک کشتی است، اما کشتی بادبانی به تندی تغییر می کند
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که قایق اصلی و سر سیلندر کتچ معمولا کوچکتر از یک سلوپ است، اما بمباران میتس تقریبا این اختلاف را تشکیل می دهد

13. The mainsail of a cat rig may have a traditional boom or, as in this boat, a loose-footed mainsail attached at the aft corner to what is called a wishbone boom.
[ترجمه ترگمان]The یک rig ممکن است یک جهش سنتی داشته باشد یا، مثل این قایق، یک mainsail با پا سست که در انتهای عقبی کشتی، به چیزی که یک استخوان جناق نامیده می شود، متصل است
[ترجمه گوگل]Mainsail از یک گربه کشتی ممکن است رونق سنتی است، و یا همانطور که در این قایق، یک mainsail شل و کوله پشتی متصل در گوشه سمت چپ به آنچه که رونق wishbone نامیده می شود

14. On a mainsail, the luff attaches to the mast.
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ بادبان بزرگ به دکل نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]در یک mainsail، luff متصل به مشت است

15. The mizzen sail functions much like a second mainsail.
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ پس از نیمه کشتی مانند a ثانیه عمل می کند
[ترجمه گوگل]بادبان مضر مانند شبیه به یک mainsail دوم عمل می کند


کلمات دیگر: