کلمه جو
صفحه اصلی

kisser


معنی : چهره، بوسنده، ماچ کننده
معانی دیگر : بوس کننده، (خودمانی) دهان، لب و لوچه

انگلیسی به فارسی

بوسنده، ماچ کننده


کیسر، چهره، بوسنده، ماچ کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one who kisses; mouth (slang); face (slang)

مترادف و متضاد

چهره (اسم)
face, physiognomy, visage, feature, puss, kisser

بوسنده (اسم)
kisser

ماچ کننده (اسم)
kisser

جملات نمونه

1. She slapped me right in the kisser.
[ترجمه ترگمان]اون درست تو بوسه بهم سیلی زد
[ترجمه گوگل]او به من زل زده به سمت راست قدم زد

2. One of the Kissers was still dropping an occasional tiny egg.
[ترجمه ترگمان]یکی از the هنوز یک تخم کوچک را به زمین انداخته بود
[ترجمه گوگل]یکی از کیسرها یک تخم مرغ گاه به گاه انداخت

3. What do you think about '' good kisser ''?
[ترجمه ترگمان]نظرت راجع به بوسه خوب چیه؟
[ترجمه گوگل]شما در مورد 'قیچی خوب' فکر میکنید؟

4. Katie: Yes, Daniel is a good kisser, I really enjoyed it.
[ترجمه ترگمان] آره، \"دنیل\" خوب می بوسی، من واقعا ازش لذت بردم
[ترجمه گوگل]کتی: بله، دانیل یک بوسه خوب است، من واقعا از آن لذت بردم

5. Do guys tell you you're a good kisser?
[ترجمه ترگمان]بچه ها بهتون می گن که خوب می بوسی؟
[ترجمه گوگل]آیا بچه ها به شما می گویند که یک کیس خوب هستید؟

6. Mr Jones was a baby - kisser when he was running for the position.
[ترجمه ترگمان]آقای جونز در حال دویدن برای این موقعیت بود
[ترجمه گوگل]آقای جونز هنگامی که برای جایگاهش در حال اجرا بود، یک نوزاد بود

7. How do you know if you're a good kisser?
[ترجمه ترگمان]از کجا می دونی که خوب می بوسی؟
[ترجمه گوگل]چطور می دانید اگر یک کیس خوب هستید؟

8. The candidate was a baby kisser when he ran for Vice President with Bush.
[ترجمه ترگمان]کاندیدای مورد نظر زمانی بود که با بوش نامزد ریاست جمهوری شد
[ترجمه گوگل]زمانی که او برای بوش با معاون رییس جمهور فرار کرد، کاندیدای کودکی بود

9. A crazy Kisser enjoys being sloppy and free.
[ترجمه ترگمان]یک فرد دیوانه کننده از بودن و آزاد بودن لذت می برد
[ترجمه گوگل]کیسر دیوانه ای که از دست رفته و آزاد است لذت می برد

10. He is a politician known as an inveterate kisser of babies.
[ترجمه ترگمان]او یک سیاست مدار است که به عنوان an از کودکان شناخته می شود
[ترجمه گوگل]او یک سیاستمدار است که به عنوان یک قیچی برای نوزادان شناخته می شود

11. The politician is a baby kisser.
[ترجمه ترگمان]سیاست مدار بچه kisser است
[ترجمه گوگل]سیاستمدار یک کودک کیسر است

12. Nixon was a baby kisser when he ran for Vice President with Eisenhower.
[ترجمه ترگمان]نیکسون زمانی که برای معاون رئیس جمهور (آیزنهاور)نامزد ریاست جمهوری شد، a بود
[ترجمه گوگل]نیکسون هنگامی که برای وی معاون رئیس جمهور با آیزنهاور فرار کرد، یک کوسن بچه بود

13. She has never been a particularly good kisser and her blowjob technique was less than spectacular.
[ترجمه ترگمان]او هرگز به عنوان یک kisser خوب نبوده است و تکنیک blowjob کم تر از حد جذاب بود
[ترجمه گوگل]او هرگز یک کاسه بسیار خوب نیست و تکنیک ضرب و شتم او کمتر از دیدنی است

14. He is a baby kisser.
[ترجمه ترگمان]اون یه بچه بوس کننده ست
[ترجمه گوگل]او یک کودک خیس است

15. Is Daniel a good kisser?
[ترجمه ترگمان]دنیل \"خوب می بوسی؟\"
[ترجمه گوگل]آیا دانیل کیس خوب است؟

پیشنهاد کاربران

kisser ( ورزش )
واژه مصوب: بوسه گاه
تعریف: برجستگی یا گرهی بر روی زه که در هنگام رسیدن تیر به مرحلۀ تمام کشش، لب کمان گیر با آن تماس پیدا می کند


کلمات دیگر: