کلمه جو
صفحه اصلی

make good


معنی : موفق شدن
معانی دیگر : (آمریکا) موفق شدن، برآوردن، اثبات کردن

انگلیسی به فارسی

خوب باش، موفق شدن


انگلیسی به انگلیسی

• correct a mistake; make up for; fulfill, carry out

مترادف و متضاد

موفق شدن (فعل)
get on, prosper, do well, succeed, get rich, make good, make out, thrive, make it

جملات نمونه

1. To make good use of life. one should have in youth the experience of advanced years,and in old age the vigor of youth.
[ترجمه ترگمان]برای استفاده خوب از زندگی باید در جوانی تجربه ساله ای پیشرفته را داشته باشد، و در سنین پیری نیروی جوانی را تجربه کند
[ترجمه گوگل]برای استفاده خوب از زندگی یکی از جوانان باید تجربه سال های پیشرفته داشته باشد و در سن سالگی جوانه زنی باشد

2. Fortune is good to him who knows to make good use of her.
[ترجمه ترگمان]تقدیر برای او خوب است که از او استفاده کند
[ترجمه گوگل]فورچون برای او خوب است که می داند که از او خوب استفاده می کند

3. Naughty boys sometimmmes make good men.
[ترجمه ترگمان]بچه های شیطان مردان خوبی می شوند
[ترجمه گوگل]پسران شیطان در بعضی از مواقع مردان خوبی هستند

4. Naughty boys sometimes make good men.
[ترجمه ترگمان]بچه های شیطون بعضی اوقات آدمای خوبی میشن
[ترجمه گوگل]پسران شیطان گاهی اوقات مردان خوب را می سازند

5. However, some of them try to make good use of their vacations in gaining their working experiences in summer.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از آن ها تلاش می کنند تا از تعطیلات خود برای به دست آوردن تجربیات کاری خود در تابستان استفاده کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از آنها سعی دارند از تعطیلات خود برای به دست آوردن تجربه کاری خود در تابستان استفاده کنند

6. Like and like make good friends.
[ترجمه ترگمان]مثل این میمونه که دوستای خوبی داشته باشی
[ترجمه گوگل]مانند و دوست داشتن دوستان خوب

7. We should make good use of our time.
[ترجمه ترگمان]ما باید از زمان خود استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از زمان ما خوب استفاده کنیم

8. We must make good use of the available space.
[ترجمه ترگمان]ما باید از فضای موجود خوب استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از فضای موجود استفاده کنیم

9. Good fences make good neighbours.
[ترجمه ترگمان]حصارهای خوب، همسایه های خوبی هستند
[ترجمه گوگل]حصار های خوب همسایگان خوب را می سازند

10. Sharp tools make good work.
[ترجمه ترگمان]ابزار شارپ کار خوبی را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]ابزار شارپ کار خوبی را انجام می دهد

11. We see that freight railroads make good profits while rendering excellent service.
[ترجمه ترگمان]ما مشاهده می کنیم که راه آهن باری، در حالی که خدمات بسیار خوبی برای آن انجام می دهد، سود خوبی خواهد داد
[ترجمه گوگل]ما می بینیم که راه آهن های حمل و نقل سود خوبی را در حالی که ارائه خدمات عالی است

12. It may cost several billion roubles to make good the damage.
[ترجمه ترگمان]ممکن است برای جبران خسارت چندین میلیارد روبل هزینه داشته باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است چند میلیارد روبل هزینه کند تا آسیب را به خوبی برآورد

13. We will make good use of her talents.
[ترجمه ترگمان]از استعداد او استفاده خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما از استعدادهای خود استفاده می کنیم

14. He was confident the allies would make good on their pledges.
[ترجمه ترگمان]او مطمئن بود که متفقین به تعهدات خود عمل خواهند کرد
[ترجمه گوگل]او اطمینان داشت که متحدان به وعده خود اهمیت می دهند

15. You should make good use of your time.
[ترجمه ترگمان] تو باید از زمان خودت استفاده کنی
[ترجمه گوگل]شما باید از وقت خود استفاده کنید

پیشنهاد کاربران

درست کردن

1. [خسارت و. . ] جبران کردن
2. [قرض] پس دادن, دادن
3. [قول و. . ] عمل کردن به
4. [تهدید] عملی کردن
5. برای خود کسی شدن


کلمات دیگر: