کلمه جو
صفحه اصلی

navigability


معنی : قابلیت کشتیرانی
معانی دیگر : قابلیت کشتیرانی

انگلیسی به فارسی

قابلیت کشتیرانی


قابل حمل بودن، قابلیت کشتیرانی


انگلیسی به انگلیسی

• state of being navigable, openness to travel by land or water or air

مترادف و متضاد

قابلیت کشتیرانی (اسم)
navigability

جملات نمونه

1. Within a few years the improved navigability of the river Don enabled them to compete even more successfully in distant markets.
[ترجمه ترگمان]طی چند سال بهبود improved رودخانه، آن ها را قادر ساخت تا حتی با موفقیت بیشتری در بازارهای دور رقابت کنند
[ترجمه گوگل]در عرض چند سال بهبود قابل حمل بودن رودخانه دان باعث شد که آنها حتی در بازارهای دور نیز با موفقیت رقابت کنند

2. Consistency, screen layout, relationships and navigability are important concepts of organization.
[ترجمه ترگمان]سازگاری، چیدمان صفحه، روابط و navigability مفاهیم مهمی از سازمان هستند
[ترجمه گوگل]سازگاری، طرح بندی صفحه، روابط و قابلیت حمل و نقل، مفاهیم مهم سازمان است

3. The deficiency of scene navigability analysis is examined when scene is modeled by stationary Gauss random field.
[ترجمه ترگمان]نقص آنالیز navigability صحنه زمانی مورد بررسی قرار می گیرد که صحنه به وسیله میدان اتفاقی گاوس ایستا مدل سازی شده است
[ترجمه گوگل]کمبود تجزیه و تحلیل مسیر حرکت صحنه مورد بررسی قرار زمانی که صحنه مدل سازی شده توسط تصادفی میدان گاوس ثابت

4. The definition of scene navigability is given, and acquisition probability is regarded as an important mark of scene navigability.
[ترجمه ترگمان]تعریف صحنه ای که به آن داده می شود، و احتمال اکتساب به عنوان یک نشانه مهم از صحنه نمایش تلقی می شود
[ترجمه گوگل]تعریف ناوبری صحنه داده شده است، و احتمال کسب به عنوان یک علامت مهم از قابلیت navigability صحنه است

5. Think of code navigability, and software flow and dependencies that you can not trace without the help of a debugger using this approach.
[ترجمه ترگمان]به کد code و وابستگی نرم افزاری فکر کنید که شما نمی توانید بدون کمک of که از این رویکرد استفاده می کنید، ردیابی کنید
[ترجمه گوگل]فکر کنید که کدام قابلیت navigability و جریان نرم افزاری و وابستگی ها است که نمی توانید بدون استفاده از این روش از یک اشکال زدایی استفاده کنید

6. The third major indirect cost of soil erosion is the loss of navigability.
[ترجمه ترگمان]سومین هزینه مستقیم غیر مستقیم ناشی از فرسایش خاک، از دست رفتن of است
[ترجمه گوگل]سومین هزینه غیر مستقیم فرسایش خاک، از دست رفتن قابلیت حمل و نقل است

7. The influence of various parameters of planing boat on rapidity and navigability is also analyzed.
[ترجمه ترگمان]تاثیر پارامترهای مختلف قایق بر روی سرعت و سرعت نیز مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تأثیر پارامترهای مختلف برنامه ریزی قایق بر سرعت و قابلیت حمل و نقل نیز تحلیل می شود

8. Bringing forward the dangerous stream comes into being when the boat and ship comes across navigability bridge opening is the combined action result of wave, streams, pier and so on in fact.
[ترجمه ترگمان]مطرح کردن جریان خطرناک زمانی اتفاق می افتد که قایق و کشتی از طریق دهانه پل عبور می کنند که نتیجه حرکت ترکیبی موج، جریان، اسکله و غیره است
[ترجمه گوگل]هنگامی که قایق و کشتی با باز شدن پل بازوبند حرکت می کند، جریان های خطرناک به وجود می آیند، نتیجه عملیات ترکیبی موج، جریان ها، اسکله و غیره در واقع

9. If you would like to change the relationship name or the navigability of one of the relationship roles you can select one of the EJB class shapes and select Open from the context menu.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید نام رابطه یا the یکی از نقش های ارتباطی را تغییر دهید، می توانید یکی از اشکال کلاسی EJB را انتخاب کرده و منوی متنی را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید نام روابط یا قابلیت navigability یکی از نقش های روابط را تغییر دهید، می توانید یکی از اشکال کلاس EJB را انتخاب کنید و از منوی context گزینه Open را انتخاب کنید

10. Internet has been integrating global information resources, which leads to the appearance of so-called "information ocean" and promotes the tendency of navigability in art appreciation.
[ترجمه ترگمان]اینترنت منابع اطلاعاتی جهانی را یکپارچه کرده است که منجر به ظهور \"اقیانوس اطلاعات\" می شود و گرایش of در قدردانی از هنر را ارتقا می دهد
[ترجمه گوگل]اینترنت منابع اطلاعاتی جهانی را ادغام کرده است که منجر به ظهور به اصطلاح «اقیانوس اطلس» می شود و تمایل به راهبری را در ارتقاء هنر ترویج می کند

11. With the compact Scooba 230, we focused on reducing size without compromising effectiveness and navigability.
[ترجمه ترگمان]با the Scooba ۲۳۰، ما بر روی کاهش اندازه بدون به خطر انداختن اثربخشی و navigability تمرکز کردیم
[ترجمه گوگل]با جمع و جور Scooba 230، ما بر روی کاهش اندازه تمرکز کردیم، بدون اینکه از کارایی و قابلیت دستیابی برخوردار باشد

12. The sector is easy to install or dismantle. this set is navigability and running credibility.
[ترجمه ترگمان]نصب یا از بین بردن این بخش آسان است این مجموعه دارای اعتبار و اعتبار است
[ترجمه گوگل]این بخش آسان است برای نصب و یا انهدام این مجموعه قابلیت هدایت و اعتبار است

13. These actions indicate the multiplicity of the source and target types as well as the navigability from the source object, either bidirectional or unidirectional.
[ترجمه ترگمان]این اعمال تعدد منابع و انواع هدف و نیز the را از شی منبع، یا دو طرفه یا تک بعدی، نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این اقدامات نشان دهنده چندگانگی انواع منبع و هدف و همچنین قابلیت navigability از شی منبع، دو طرفه یا یک طرفه است

14. The relation between fractal feature and the correlation coefficients of reference sub-map is deduced, and the scene navigability analysis method based on fractal feature is also put forward.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین خصوصیات مقطعی و ضرایب همبستگی نقشه فرعی مرجع بدست آمده، و روش تحلیل navigability صحنه بر مبنای ویژگی مقطعی نیز مطرح گردیده است
[ترجمه گوگل]رابطه بین ویژگی فراکتال و ضرایب همبستگی زیرنویس مرجع، نتیجه گرفته شده است و روش تجزیه و تحلیل قابلیت حرکت صحنه براساس ویژگی فراکتال نیز ارائه شده است

پیشنهاد کاربران

( تخصصی - روانشناسی )
قابلیت هدایت

navigability ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: قابلیت ناوبَری
تعریف: حالت یا شرایط آبی که مناسب ناوبَری باشد|||متـ . ناوش پذیری


کلمات دیگر: