کلمه جو
صفحه اصلی

marrowy


معنی : مغزی، پر مغز
معانی دیگر : مغز دار

انگلیسی به فارسی

مرده، مغزی، پر مغز


مترادف و متضاد

مغزی (صفت)
nuclear, mental, cerebral, medullary, pulpy, marrowy, pithy, medullar

پر مغز (صفت)
marrowy, pithy


کلمات دیگر: