1. Measures are taken to battle rising mandarin crime.
[ترجمه ترگمان]اقدام های لازم برای مبارزه با افزایش جرم نارنگی در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]مقابله با جنایات ماندارین رو به افزایش است
2. Mandarin lost several lengths and - much worse - he had broken down in the tendons of one of his forelegs.
[ترجمه ترگمان]چینی چند تکه از آن را از دست داد و بسیار بدتر از آن بود که در the یکی از دست هایش شکسته بود
[ترجمه گوگل]ماندارین چندین بار و - خیلی بدتر از دست داده - او در تاندون یکی از پیشانیهایش شکسته بود
3. Most speak Cantonese, with a little Mandarin and Hakka also spoken.
[ترجمه ترگمان]بیش ترش speak است با زبان چینی ماندارین و Hakka هم حرف می زد
[ترجمه گوگل]اکثر صحبت کانتونی، با کمی ماندارین و Hakka نیز صحبت کرد
4. Great guy, Jim: the son of a mandarin.
[ترجمه ترگمان] \"پسر خوب،\" جیم پسر یه چینی
[ترجمه گوگل]پسر بزرگ، جیم: پسر ماندارین
5. For you, the Mandarin Club guest, breakfast in the morning and cocktails in the evening are with our compliments.
[ترجمه ترگمان]برای شما، مهمان سرای چینی، صبحانه، صبحانه و کوکتل در شب با compliments ما است
[ترجمه گوگل]برای شما، مهمان باشگاه ماندارین، صبحانه صبحانه و کوکتل در شب با ملاحظات ما است
6. Speakers of Cantonese often cannot understand speakers of Mandarin.
[ترجمه ترگمان]سخنگویان of اغلب نمی توانند زبان ماندارین را درک کنند
[ترجمه گوگل]سخنرانان کانتونی اغلب نمی توانند سخنرانان ماندارین را درک کنند
7. The former Treasury mandarin, Lord Burns, was named chairman of the national lottery commission.
[ترجمه ترگمان]رئیس سابق Treasury، لرد برنز، به عنوان رئیس کمیسیون قرعه کشی ملی منصوب شد
[ترجمه گوگل]Mandarin وزارت خزانه داری سابق، لرد Burns، رئیس مسابقه قرعه کشی ملی شد
8. My Songhai was pitiful, my Mandarin worse.
[ترجمه ترگمان] Songhai رقت انگیز بود از زبون چینی من بدتر بود
[ترجمه گوگل]Songhai من ناراحت بود، ماندارین من بدتر
9. Trawler Pots - smoked mackerel fillets, flaked and mandarin orange segments blended with mayonnaise.
[ترجمه ترگمان]trawler Pots - fillets ماهی دودی، flaked و بخش های پرتقال چینی که با مایونز مخلوط شده بودند
[ترجمه گوگل]گلوله های تریلر - فیله های مگس دودی، مگس های نارنجی و ماندارین با مخلوط با سس مایونز
10. Mandarin duck displayed and copulated.
[ترجمه ترگمان]ماندارین به نمایش گذاشته شده بود
[ترجمه گوگل]اردک ماندارین نمایش داده شده و copulated شده است
11. The most widely spoken of these is Mandarin with about 800m speakers.
[ترجمه ترگمان]به طور گسترده ای از این زبان ماندارین با حدود ۸۰۰ متر صحبت می شود
[ترجمه گوگل]بیشترین سخنرانی این ماندارین با حدود 800 میلیون سخنران است
12. Their hero was Ngo Quyen, a provincial mandarin.
[ترجمه ترگمان]قهرمان آن ها Ngo Quyen، یک نارنگی استانی بود
[ترجمه گوگل]قهرمان آنها Ngo Quyen، یک ماندارین استان بود
13. In Mandarin dialect, eastern Mandarin may cause more different ideas, with complicated language phenomena.
[ترجمه ترگمان]در گویش ماندارین (ماندارین)، ماندارین شرقی ممکن است موجب ایده های متفاوتی با پدیده های زبانی پیچیده شود
[ترجمه گوگل]در گویش ماندارین، شرق ماندارین ممکن است ایده های مختلفی را با پدیده های زبان پیچیده ای ایجاد کند
14. The products include mandarin perch, California weever, melanotic shrimp, clean water crab, prawn and etc, . It gets great economic benefits.
[ترجمه ترگمان]این محصولات شامل ماهی قزل آلا، ماهی weever، میگو، میگو، میگو، میگو و غیره است این کار منافع اقتصادی بزرگی دارد
[ترجمه گوگل]محصولات شامل mandarin perch، کالیفرنیا ماجرا، میگو متیون، آب خرچنگ خالص، آفتابگردان و غیره این منافع اقتصادی بزرگ می شود
15. Objective To evaluate Test-retest reliability of Mandarin monosyllable lists with equivalency in audibility in hearing loss group.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی قابلیت اطمینان تست قابلیت اطمینان از لیست monosyllable ماندارین با هم ارزی در audibility در گروه از دست دادن شنوایی
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی تست - بازآزمایی مجدد لیست مونوآرین تک تک با هم ارزی در شنیداری در گروه کاهش شنوایی