1. Politicians want a lap-dog press which will uncritically report their propaganda.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران اصرار دارند که یک گروه رسانه ای که تبلیغ خود را گزارش دهند، تبلیغات خود را گزارش دهند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران میخواهند مطبوعات لپ تاپ را بشناسند که تبلیغاتشان را بدون هیچ گونه انتقادی اعلام میکنند
2. Chaos Grunt: You are the human's lapdog! We serve only the Legion now!
[ترجمه ترگمان]تو سگ دست آموز انسان هستی! حالا فقط به لژیون دو نور خدمت می کنیم
[ترجمه گوگل]هرج و مرج گرانت: تو لپ تاپ انسان هستی! ما فقط در حال حاضر لژیون خدمت می کنیم!
3. Chaos Grunt: You are the human's lapdog !
[ترجمه ترگمان]تو سگ دست آموز انسان هستی!
[ترجمه گوگل]هرج و مرج گرانت: تو لپ تاپ انسان هستی!
4. Is Medvedev the lapdog of Putin?
[ترجمه ترگمان]آیا مدودف، سگ دست آموز پوتین است؟
[ترجمه گوگل]آیا مدودف لپ تاپ پوتین است؟
5. With the Farmer came his Lapdog, who danced about and licked his hand and frisked about as happy as could be.
[ترجمه ترگمان]دهقان برگشت و دست او را لیسید و به همان اندازه که می توانست خوشحال شد
[ترجمه گوگل]با کشاورز لپ تاپ خود را به دست آورد، که در آن رقصید و دستش را لیس زد و در مورد آنقدر خوشحال بود که می توانست
6. The lapdog danced about, licked his master's hand, and frisked about as happy as could be.
[ترجمه ترگمان]سگ دست آموز با دست اربابش را لیسید و به همان اندازه که می توانست خوشحال شد
[ترجمه گوگل]لپ تاپ در حال رقصیدن بود، دستش را دستش را لایک کرد و در مورد آنقدر خوشحال بود
7. In the past, he has called Bush a "donkey, " US Secretary of State Condoleezza Rice an "illiterate" and former Mexican President Vicente Fox a "lapdog of imperialism.
[ترجمه ترگمان]در گذشته، او بوش را \"الاغ\" خوانده و Condoleezza رایس، وزیر امور خارجه ایالات متحده، \"بی سواد\" و رئیس جمهور سابق مکزیک، ویسنته فاکس، به عنوان \"سگ دست آموز\" نامیده می شد
[ترجمه گوگل]در گذشته او کوشش کرد بوش 'خر'، کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه ایالات متحده، 'بیسواد' و ویسنته فاکس، رئیس جمهور پیشین مکزیک، 'لپ تاپ امپریالیسم' است
8. A MAN had an Ass Maltese Lapdog, a very great beauty.
[ترجمه ترگمان]یک مرد یک مرد اهل Maltese Ass بود که زیبایی بسیار بزرگی داشت
[ترجمه گوگل]یک مرد یک زن لاتین مگس الاغ داشت، یک زیبایی بسیار عالی بود
9. ANAK was accused of being "the lapdog of President Clough".
[ترجمه ترگمان]ANAK متهم به \"سگ به دست زدن رئیس جمهور\" بود
[ترجمه گوگل]ANAK متهم به 'لست شدن رئیس جمهور کلو' شد
10. Opposition parties accuse the newspaper's editor of being a government lapdog.
[ترجمه ترگمان]احزاب مخالف، سردبیر این روزنامه را به یک سگ دست آموز دولت متهم می کنند
[ترجمه گوگل]احزاب مخالف، سردبیر روزنامه را به عنوان یک لباسی دولتی متهم می کنند
11. Vicky Mabrey: You wrote in The Denzel Principle that too many women try to turn a man into a cross between their girlfriend and a lapdog.
[ترجمه ترگمان]ویکی Mabrey: شما در \"اصل Denzel\" نوشته بودید که بسیاری از زنان سعی می کنند مردی را تبدیل به صلیب بین دوست دختر و یک سگ دست آموز کنند
[ترجمه گوگل]ویکی مکری: شما در اصل دنزل نوشتید که زنان زیادی بیش از حد تلاش می کنند که یک مرد را به یک متقابل بین دوست دخترش و یک لباسی تبدیل کند
12. My favorite part is Blair on the ground arguing with Barney over who was the president's favorite lapdog.
[ترجمه ترگمان]قسمت مورد علاقه من بلر زه در زمینه بحث با بارنی که سگ دست آموز رئیس جمهور بود بحث می کرد
[ترجمه گوگل]بخش مورد علاقه من، بلر بر سر زمین است و با بارنی بحث می کند که چه کسی لیدیگو مورد علاقه رئیس جمهور است
13. You don't earn trust or respect by being a pushover lapdog.
[ترجمه ترگمان]تو به اندازه سگ دست آموز بودن به من اعتماد یا احترام نمی کنی
[ترجمه گوگل]شما با اعتماد به نفس و احترام به او اعتماد ندارید
14. Blair said he had learned to live with taunts of being Bush's " poodle " or " lapdog. "
[ترجمه ترگمان]بلر گفت که او یاد گرفته است با طعنه و کنایه \"سگ سگ\" بوش \"یا\" سگ دست آموز \" زندگی کند
[ترجمه گوگل]بلر گفت که او آموخته است که با ترس از 'پوودل' یا 'لپ تاپ' بوش زندگی کند '