1. As a landowner, he was actively interested in agricultural improvements.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مالک، او به طور فعال به پیشرفت کشاورزی علاقه مند بود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک صاحب زمین، او به طور فعال در پیشرفت های کشاورزی علاقمند بود
2. Peasants used to be subject to the local landowner.
[ترجمه ترگمان]دهقانان برای این کار به عنوان مالک محل مورد استفاده قرار می گرفتند
[ترجمه گوگل]دهقانان در معرض مالک زمین قرار گرفتند
3. I reported my find to the landowner.
[ترجمه ترگمان]find را به مالک گزارش دادم
[ترجمه گوگل]من پیدا کردم به مالک زمین
4. The landowner insisted on a high standard of landscaping.
[ترجمه ترگمان]مالک روی یک پایه بلند از landscaping، اصرار می کرد
[ترجمه گوگل]صاحب زمین بر روی یک سطح عالی محوطه سازی اصرار داشت
5. This follows private negotiations between the landowner, and the leisure centre.
[ترجمه ترگمان]این امر مذاکرات خصوصی بین مالک و مرکز تفریحی را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]این به دنبال مذاکره خصوصی میان مالکان و مرکز تفریحی است
6. Deng was the son of a prosperous landowner.
[ترجمه ترگمان]دنگ پسر یک مالک ثروتمند بود
[ترجمه گوگل]دنگ پسر یک صاحب ثروتمند بود
7. Sir John Winter, another forest landowner and ironmaster, was fined £20,000 for taking wood without warrant.
[ترجمه ترگمان]سر جان وینتر، مالک جنگلی دیگر و ironmaster، ۲۰۰۰۰ پوند برای گرفتن چوب بدون مجوز جریمه شد
[ترجمه گوگل]سر جان وینث، یکی دیگر از صاحبخانه جنگل و آهنگر، 20،000 پوند برای جلب چوب بدون جریمه جریمه شد
8. A landowner could have his monument protected if he wished but he might prefer to maltreat it or destroy it completely.
[ترجمه ترگمان]یک مالک می تواند بنای یادبود او را در بر داشته باشد، اگر بخواهد، اما ترجیح می دهد که آن را از بین ببرد یا آن را نابود کند
[ترجمه گوگل]صاحبخانه می تواند اگر بخواهد آرامش خود را حفظ کند، ممکن است ترجیح دهد که آنرا به طور کامل تخریب کند
9. He had a slight grievance against the landowner, we understand, but hardly enough to account for this butchery.
[ترجمه ترگمان]به نظر ما، او یک شکایت مختصری نسبت به این مالک داشت، اما به اندازه کافی برای سلاخی کردن این سلاخی کافی نبود
[ترجمه گوگل]او شکایت کمی نسبت به صاحب زمین داشت، ما درک می کنیم، اما به اندازه کافی برای این قصابی حساب نمی شود
10. He spoke as though he were a rich landowner instead of just the foreman of a modest building firm.
[ترجمه ترگمان]طوری حرف می زد که انگار مالک ثروتمندی به جای سرکارگر ساختمانی محقر است
[ترجمه گوگل]او چنین گفت که به جای اینکه تنها سرپرست بنگاه ساختمانی مدرن باشد، مالک زمین غنی بود
11. The concern of the wealthy landowner was to continue as long as possible the wealth and social status of the family.
[ترجمه ترگمان]نگرانی مالک ثروتمند تا آنجا که ممکن بود به ثروت و مقام اجتماعی خانواده ادامه داد
[ترجمه گوگل]نگرانی مالکان ثروتمند همچنان تا زمانی که ممکن بود ثروت و موقعیت اجتماعی خانواده را ادامه دهد
12. One day this son of a landowner was about to take his boat out for a leisurely day of fishing.
[ترجمه ترگمان]یک روز پسر یک مالک داشت قایق خود را برای یک روز پر فراغت از ماهیگیری بیرون می کشید
[ترجمه گوگل]یک روز این پسر یک صاحبخانه قصد داشت یک قایق سواری را برای یک روز شاد و سرحال از ماهیگیری بگیرد
13. Traditionally the landowner need not cultivate the land intensively to provide sufficient to maintain prestige and a very good life-style.
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، مالک برای تامین اعتبار و حفظ اعتبار و سبک زندگی بسیار خوب، نیازی به کشت انبوه زمین ندارد
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، صاحب زمین نیازی به رشد فزاینده زمین نداشته باشد تا بتواند کافی برای حفظ اعتبار و سبک زندگی بسیار خوبی داشته باشد
14. Sir John was a local landowner who had no love for Darrel at all.
[ترجمه ترگمان]سر جان یک مالک محلی بود که هیچ علاقه ای به درل نداشت
[ترجمه گوگل]سر جان جان مالک محلی بود که هیچ دوستی برای دارل نداشت
15. He's the local landowner - those fields at the back of these outbuildings are part of his estate.
[ترجمه ترگمان]او مالک محلی است - آن مزارع پشت این ساختمان ها بخشی از ملکش است
[ترجمه گوگل]او مالک زمین محسوب می شود - این زمینه ها در پشت این ساختمان های فرعی بخشی از املاک است
16. This was a clear-cut case of the original land owner being in the right.
[ترجمه ترگمان]این یک مورد واضح از صاحب زمین اصلی بود که در سمت راست قرار داشت
[ترجمه گوگل]این یک مورد صریح و صریح از صاحب اصلی زمین در سمت راست بود
17. The hunt was held on land owned by the Duke of Marlborough.
[ترجمه ترگمان]این شکار در زمینی متعلق به دوک of برگزار شد
[ترجمه گوگل]شکار در زمین متعلق به دوک مارل بورو برگزار شد
18. So we decided to occupy some unused land owned by Don Juan Lopez, the big landowner of our region.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تصمیم گرفتیم تا یک سرزمین متروکه متعلق به دون خوان لوپز، مالک بزرگ منطقه خود را تصرف کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین ما تصمیم گرفتیم که برخی از زمین های استفاده نشده متعلق به دون جوان لوپز، مالک زمین بزرگ منطقه ما باشد
19. The move comes at the request of 16 land owners / speculators.
[ترجمه ترگمان]این اقدام به درخواست ۱۶ مالک زمین و speculators صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]این حرکت به درخواست 16 صاحب زمین / دلالان می آید
20. Kenski points to Prop 10 a referendum which exempted vacant land owned by cemeteries from taxation.
[ترجمه ترگمان]Kenski به Prop ۱۰ امتیاز داد که زمین خالی متعلق به قبرستان ها را از مالیات معاف کرد
[ترجمه گوگل]Kenski اشاره به پروپا 10 رفراندوم که ملک خالی متعلق به گورستان از مالیات معاف است
21. One of the properties comprised five thousand dunums of land owned by the Latin Patriarchate of Jerusalem near Nablus.
[ترجمه ترگمان]یکی از این ویژگی ها شامل پنج هزار هکتار زمین متعلق به کلیسای اعظم لاتین اورشلیم در نزدیکی نابلس بود
[ترجمه گوگل]یکی از خواص پنج هزار دونوم زمین متعلق به پدرسالاری لاتین اورشلیم در نزدیکی نابلس بود
22. The land owner improved his house by renovating the basement.
[ترجمه ترگمان]صاحب زمین خانه خود را با نوسازی زیرزمین بهبود بخشید
[ترجمه گوگل]مالک زمین با بازسازی زیرزمین خانه خود را بهبود بخشید
23. The land owner is said to give hard measure to his step - daughter.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود صاحب زمین یک اقدام سخت برای دخترش انجام می دهد
[ترجمه گوگل]گفته می شود که صاحب زمین اقدام به قدم زدن می کند - دختر
24. Satan is the enemy of the land owner.
[ترجمه ترگمان]شیطان دشمن مالک زمین است
[ترجمه گوگل]شیطان دشمن صاحب زمین است
25. Article A land owner or user shall be obliged toco -operate with the Municipal or District State Land Bureau to helpfacilitate satisfactory registration of land.
[ترجمه ترگمان]ماده یک مالک زمین یا کاربر باید مجبور به هم کاری با اداره زمین دولتی یا ناحیه ای برای ثبت رضایت بخشی از زمین شود
[ترجمه گوگل]ماده صاحب یا کاربر زمین باید با اداره زمین شهری شهرداری یا ایالتی مواجه شود تا به بهبود وضعیت ثبت رضایت بخش زمین کمک کند
26. If after 5 years the land owner has not subdivided, used or build on a parcel of land, the municipality can expropriate the land.
[ترجمه ترگمان]اگر پس از ۵ سال صاحب زمین کشاورزی را تقسیم و یا بر روی یک بسته زمینی بنا کند، شهرداری می تواند زمین را خراب کند
[ترجمه گوگل]اگر بعد از 5 سال صاحب زمین تقسیم، استفاده و یا ساخت بر روی یک قطعه زمین، شهرداری می تواند زمین را نفوذ کند
27. The tenant and the land owner both agreed to renew their lease.
[ترجمه ترگمان]مستاجر و مالک زمین هر دو توافق کردند که lease را تجدید کنند
[ترجمه گوگل]مستاجر و صاحب زمین هر دو موافقت کردند که اجاره نامه خود را تمدید کنند
28. It is expected to fetch about £100 million for a consortium of land owners.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود این شرکت ۱۰۰ میلیون پوند برای کنسرسیوم مالکان زمین به دست آورد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که برای یک کنسرسیومی از صاحبان زمین حدود 100 میلیون پوند بپردازد
29. Peasants in remote areas of the country were being shamelessly exploited by wealthy land owners.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در مناطق دور افتاده کشور با بی شرمی از سوی صاحبان املاک ثروتمند مورد سو استفاده قرار می گرفتند
[ترجمه گوگل]دهقانان در مناطق دور دست کشور از صاحبان ثروتمند زمین بی بهره بودند