کلمه جو
صفحه اصلی

legitimatize


معنی : قانونی کردن، توجیه کردن، مشروع کردن
معانی دیگر : رجوع شود به: legitimize، legitimize قانونی کردن

انگلیسی به فارسی

( legitimize ) قانونی کردن، مشروع کردن، توجیه کردن


قانونی کردن، مشروع کردن، توجیه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: legitimatizes, legitimatizing, legitimatized
• : تعریف: to legitimate; legitimize.
مترادف: legitimate

• make legitimate; make legal; justify (also legitimatise)

مترادف و متضاد

قانونی کردن (فعل)
legalize, validate, execute, legislate, legitimatize, legtimize

توجیه کردن (فعل)
vindicate, legitimatize, legtimize, justify

مشروع کردن (فعل)
legitimate, legitimatize, legitimize

جملات نمونه

1. It would legitimatize renewal by the Soviet Union and therefore accelerate the nuclear arms race.
[ترجمه ترگمان]این کار توسط اتحاد جماهیر شوروی دوباره تمدید می شود و بنابراین مسابقه تسلیحاتی هسته ای را تسریع خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این مجوز توسط اتحاد جماهیر شوروی مجددا قانع می شود و بنابراین مسابقه تسلیحات هسته ای را تسریع می کند

2. Under this plan illegal immigrants already here could legitimatize their status, but they would be subject to an additional penalty by being forced to pay a fee, or fine, to the federal government.
[ترجمه ترگمان]براساس این برنامه، مهاجران غیرقانونی حاضر در اینجا می توانند وضعیت خود را تغییر دهند، اما آن ها تحت فشار بیشتری قرار خواهند گرفت و مجبور به پرداخت هزینه یا جریمه کردن به دولت فدرال خواهند شد
[ترجمه گوگل]در این برنامه، مهاجران غیر مجاز در اینجا می توانند وضعیت خود را قانونی کنند، اما مجبور به پرداخت هزینه یا جریمه به دولت فدرال می شوند

3. The significance of his aesthetics was to legitimatize the aesthetic dimension of Confucianism and made valuable attempt at integrating aesthe. . .
[ترجمه ترگمان]اهمیت زیبایی شناسی او این بود که بعد زیبایی شناسی of را مورد بررسی قرار داده و تلاش ارزشمندی را برای ادغام aesthe انجام داد
[ترجمه گوگل]اهمیت زیبایی شناسی او این بود که بعد از ظهور زیباییشناسی کنفوسیسیسم را قانع سازد و تلاش ارزشمندی در ادغام زیبایی ایجاد کرد

4. The force, which critics fear will simply legitimatize existing militias, is stabilization on the cheap.
[ترجمه ترگمان]این نیرو که منتقدان از آن می ترسند، به سادگی شبه نظامیان موجود را تحت تاثیر قرار خواهد داد و به قیمت ارزانی تثبیت خواهد شد
[ترجمه گوگل]نیرویی که منتقدان ترس آن را به راحتی شبه نظامیان قانونی را قانع می کنند، ثبات در قیمت ارزان است

5. The significance of his aesthetics was to legitimatize the aesthetic dimension of Confucianism and made valuable attempt at integrating aesthetics and utility.
[ترجمه ترگمان]اهمیت زیبایی شناسی او این بود که بعد زیبایی شناسی of را مورد بررسی قرار داده و تلاش ارزشمندی را برای ادغام زیبایی شناسی و سودمندی به وجود آورد
[ترجمه گوگل]اهمیت زیبایی شناسی او این بود که عناصر زیباییشناسی کنفوسیوس را قانع سازد و تلاش های ارزشمندی برای ادغام زیبایی شناسی و کاربرد داشته باشد

6. That dishonor consumes that individual such as the act in the way that's barbarians can feel that they legitimatize the end of life of that, that poor girl.
[ترجمه ترگمان]این رسوایی به این معنی است که فرد، مانند آن عمل به شیوه ای که وحشیان بتوانند احساس کنند که پایان زندگی آن دختر بی نوا را به پایان رسانده اند، عمل می کنند
[ترجمه گوگل]این فریب دهنده این فرد را مانند عمل به نحوی که وحشی می تواند احساس کند که پایان عمر آن، آن دختر فقیر را قانع می کند

7. Over the years, the Chinese government has stoked nationalism as a way to legitimatize itself amid a diminishing communist system.
[ترجمه ترگمان]در طول سالیان، دولت چین ناسیونالیسم را به عنوان راهی برای تثبیت خود در میان نظام کمونیستی رو به کاهش، تشدید کرده است
[ترجمه گوگل]در طول سالها، دولت چین، ناسیونالیسم را به عنوان راهی برای قانونی کردن خود در میان سیستم کمونیستی کاهش داده است

8. The findings show that murals in Northern Ireland create their own invented versions of history in order to legitimatize each conflict group's political ideologies.
[ترجمه ترگمان]یافته ها نشان می دهند که نقاشی های دیواری در ایرلند شمالی نسخه های اختراع خود را خلق می کنند تا هر گروه از ایدئولوژی های سیاسی گروه را تحت تاثیر قرار دهند
[ترجمه گوگل]یافته های این تحقیق نشان می دهد که نقاشی های نقاشی در ایرلند شمالی نسخه های اختراع شده تاریخ خود را به منظور قانونی کردن ایدئولوژی های سیاسی هر گروه درگیری ایجاد می کنند

9. To maintain and strengthen political power, subject of politics must legitimatize the powers.
[ترجمه ترگمان]برای حفظ و تقویت قدرت سیاسی، موضوع سیاست باید قدرت را تضعیف کند
[ترجمه گوگل]برای حفظ و تقویت قدرت سیاسی، موضوع سیاست باید قدرت را قانع کند


کلمات دیگر: