کلمه جو
صفحه اصلی

lechery


معنی : هرزگی، فحشاء، شهوترانی
معانی دیگر : شهوت پرستی، چشم چرانی، کامجویی

انگلیسی به فارسی

شهوترانی، هرزگی


لیچری، هرزگی، شهوترانی، فحشاء


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: lecheries
(1) تعریف: an act of or tendency toward excessive sexual indulgence.

(2) تعریف: excessive or vulgar interest in sex; prurience.

- The man's lechery turned criminal when he seduced a sixteen-year-old girl.
[ترجمه ترگمان] وقتی که اون دختر ۱۶ ساله رو گول زد، اون مرد مجرم رو تبدیل به یه مجرم کرد
[ترجمه گوگل] هنگامی که یک دختر شانزده ساله را گول زد، سرگردان مرد تبدیل به جنایت شد

• lewdness, lustfulness, tendency to indulge sexual desires to an excessive degree; lewd or lecherous act
lechery is the behaviour of men who are only interested in women sexually; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

هرزگی (اسم)
beastliness, ribaldry, debauch, debauchery, lechery, reprobation, depravity, profligacy, harlotry, incontinence, incontinency, prurience, pruriency, libertinage, saturnalia

فحشاء (اسم)
lechery, harlotry, lewdness, obscene act, sculduggery

شهوترانی (اسم)
pleasure, lechery

lewdness


Synonyms: carnality, debauchery, lasciviousness, libertinism, licentiousness, lust, lustfulness, raunchiness, salaciousness, wantonness


جملات نمونه

1. lechery was a blemish on his reputation
شهوت رانی لکه ای بود بر شهرت او.

2. he abandoned himself to lechery
او خود را تسلیم شهوت کرد.

3. His lechery made him the enemy of every self-respecting husband and father in the county.
[ترجمه ترگمان]lechery او را دشمن هر شوهر و شوهر خود در شهرستان نشان می داد
[ترجمه گوگل]پرتاب او او را دشمن هر شوهر و پدر و مادر خود در شهر کرد

4. There was a hint of lechery in his eyes.
[ترجمه ترگمان]در چشمانش نشانی از lechery دیده می شد
[ترجمه گوگل]در چشمانش اشاره ای به سر و صدا داشت

5. Elmire tries to win a favor from Tartuffe by inflaming his lechery and trapping him in a compromising situation.
[ترجمه ترگمان]Elmire می کوشد با دامن زدن به فسق و فجور خود به نفع تارتوف دست به دست بزند و او را در وضعیتی به خطر بیندازد
[ترجمه گوگل]Elmire تلاش می کند تا به نفع از Tartuffe با نفوذ شلاق زدن او و به دام انداختن او را در شرایط مصالحه

6. Sometimes they pipe out a medley, filling the woods with a cacophony of avian lechery.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات آن ها به هم پرخاش می کنند و بیشه ها را با a از هرزگی avian پر می کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها یک خرگوش را پر می کنند، پر از جنگل ها با یک قاچاقچی پرنده های پرنده

7. Loving, losing, hot touches, cold kisses, mystery, mistakes, leavings, takings, dreams, desires, laughter, lechery.
[ترجمه ترگمان]عشق، از دست دادن، لمس کردن، بوسه های سرد، اسرار، اشتباه ات، leavings، takings، آرزوها، آرزوها، خنده ها، عیاشی و هرزگی
[ترجمه گوگل]دوست داشتنی، از دست دادن، لمس های گرم، بوسه های سرد، رمز و راز، اشتباهات، ترک ها، تعهدات، رویاها، خواسته ها، خنده، پرت شدن

8. He is the first writer to give a grotesque description of sexual perversion and explore the aestheticism of lechery in Japanese literature and the relations between"m. . . "
[ترجمه ترگمان]او اولین نویسنده ای است که توصیف مضحکی از انحراف جنسی و کشف the هرزگی در ادبیات ژاپن و روابط بین \" ام
[ترجمه گوگل]او نخستین نویسنده است که توضیحی غریبانه از انحراف جنسی را ارائه می دهد و زیبایی شناسی شعر را در ادبیات ژاپنی و روابط بین الملل بررسی می کند '

9. Could this Lost Boy even understand the difference between hugging and fondling, affection and assault, generosity and lechery ?
[ترجمه ترگمان]ایا این پسر گم شده می توانست تفاوت میان بغل کردن و نوازش، محبت و حمله و generosity را درک کند؟
[ترجمه گوگل]آیا این پسر گمشده حتی می تواند تفاوت بین آغوش کشیدن و مهربان بودن، محبت و حمله، سخاوت و شتابزدگی را درک کند؟

10. By the time he quit New York for Los Angeles in 192 hoping, like millions of others, to improve his luck in the West, he had $6 and a reputation for lechery that nearly trumped his musical one.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که او نیویورک را در ۱۹۲ سالگی ترک کرد، به امید اینکه، مانند میلیون ها نفر دیگر، شانس خود را در غرب بهبود بخشد، ۶ دلار و شهرتی برای هرزگی بود که تقریبا به موسیقی موسیقی اش باخت
[ترجمه گوگل]در آن زمان او در نیویورک برای لس آنجلس در سال 192 ترک کرد و امیدوار بود، مانند میلیون ها نفر دیگر، برای بهبود شانس خود در غرب، او 6 دلار و شهرت برای شلاق زدن است که تقریبا صدای او را ضبط کرد

11. Count it, if you had above three among those, so congratulations you, you have already become lechery woman of one row.
[ترجمه ترگمان]کنت گفت: کنت، اگر شما از سه نفر بالاتر بودید، پس تبریک می گویم، شما هم اکنون زن یک ردیف شده اید
[ترجمه گوگل]آن را حساب کنید، اگر بیش از سه نفر از میان آنها داشته باشید، بنابراین برای شما تبریک می گوییم، شما قبلا زنی از یک ردیف شده اید

12. When they are idle, they indulge themselves into comfort, lechery, crapulence and gluttony.
[ترجمه ترگمان]زمانی که بی کار هستند، خود را به راحتی، هرزگی، عیاشی و پرخوری آزار می دهند
[ترجمه گوگل]وقتی که آنها بیکار هستند، خود را به راحتی، پر سر و صدا، چرت زدن و ناراحتی می اندازند


کلمات دیگر: