1. He made manful effort to the heavy furniture, but failed .
[ترجمه ترگمان]برای to سنگین تلاش می کرد، اما موفق نشد
[ترجمه گوگل]او تلاش شدیدی برای مبلمان سنگین انجام داد اما شکست خورد
2. Let your recreations be manful not sinful.
[ترجمه ترگمان]بگذار تفریحات شما از آن manful باشد که گناه نباشد
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید تفریحات شما غم انگیز باشد
3. He made manful effort to move the heavy furniture, but failed.
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد اثاثیه سنگین را جابجا کند، اما موفق نشد
[ترجمه گوگل]او تلاش زیادی برای انتقال مبلمان سنگین انجام داد، اما شکست خورد
4. He manful efforts to move the heavy furniture .
[ترجمه ترگمان]او تلاش می کند تا اسباب اثاثیه سنگین را جابجا کند
[ترجمه گوگل]تلاش های مشتاقانه برای انتقال مبلمان سنگین
5. He makes manful effort to the heavy furniture, but fail .
[ترجمه ترگمان]او سعی می کند برای اثاثیه سنگین تلاش کند، اما موفق نمی شود
[ترجمه گوگل]او تلاش زیادی برای مبلمان سنگین می کند، اما شکست می خورد
6. He made manful efforts to move the heavy furniture.
[ترجمه ترگمان]او تلاش های جدی برای جابه جا کردن اثاثیه سنگین انجام داد
[ترجمه گوگل]او تلاشهای زیادی برای انتقال مبلمان سنگین انجام داد
7. He made manful efforts to move the heavy furniture, but failed.
[ترجمه ترگمان]او برای جابه جا کردن اثاثیه سنگین تلاش فراوانی کرد، اما موفق نشد
[ترجمه گوگل]او تلاش های زیادی برای انتقال مبلمان سنگین انجام داد، اما شکست خورد
8. Make a decision not only needs a actual sense and an attitude with caution but also a manful resolve . It would take your a lot of time to make on .
[ترجمه ترگمان]تصمیم بگیرید که نه تنها به یک حس واقعی و نگرش نسبت به احتیاط نیاز دارد بلکه یک تصمیم manful نیز دارد خیلی طول می کشد تا ادامه پیدا کند
[ترجمه گوگل]تصمیم گیری نه تنها نیاز به یک حس واقعی و یک نگرش با احتیاط دارد بلکه یک حل و فصل حسی است این زمان زیادی را برای انجام دادن در نظر می گیرد
9. I know break snow to scold ahead I ache you, to, I am really a coward, I have not manful take you to walk, after you enter a temple also have no courageous come out you in temple.
[ترجمه ترگمان]من می دانم که اگر شما وارد یک معبد شوید من از آن manful که شما را به معبد دعوت کنم، از آن manful که شما را به معبد می برم
[ترجمه گوگل]من می دانم شکستن برف به پیش رانده شدن من شما درد، من واقعا یک ترسو هستم، من پس از وارد شدن به معبد، شما را به راه رفتن نیست، و شما هیچ شجاع بیرون آمدن شما در معبد