کلمه جو
صفحه اصلی

maraud


معنی : چپاول کردن، غارت کردن، نهب و غارت کردن، بقصد غارت حمله کردن، دله دزدی یا تلاش کردن
معانی دیگر : (در پی چپاول و غارت) پرسه زدن، برتاختن، پی طعمه گشتن، چاپیدن، دستبرد زدن، تاختن و ربودن

انگلیسی به فارسی

نهب وغارت کردن، بقصد غارت حمله کردن، دله دزدی یاتلاش کردن، غارت کردن، چپاول کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: marauds, marauding, marauded
• : تعریف: to rove about in search of plunder; make a raid.
مشابه: forage, foray, pillage, raid

- The pirates marauded, and the governor of the island was helpless against them.
[ترجمه ترگمان] دزدان دریایی marauded و حاکم جزیره در برابر آن ها ناتوان بودند
[ترجمه گوگل] دزدان دریایی از دست دادند و فرماندار جزیره در برابر آنها بی شرمانه بود
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: marauder (n.)
• : تعریف: to raid or invade in order to plunder.
مشابه: despoil, foray, pillage, pirate, plunder, raid, ransack, rifle, sack

• wander in search of prey; raid, pillage, plunder; rob, steal

مترادف و متضاد

چپاول کردن (فعل)
despoil, swoop, ransack, foray, maraud, spoliate

غارت کردن (فعل)
rob, despoil, harry, ravage, ransack, sack, harrow, raven, pillage, plunder, pirate, loot, foray, maraud, spoliate, reave

نهب و غارت کردن (فعل)
maraud

به قصد غارت حمله کردن (فعل)
maraud

دله دزدی یا تلاش کردن (فعل)
maraud

pillage and plunder


Synonyms: despoil, forage, foray, harass, harry, loot, raid, ransack, ravage, sack


Antonyms: behave


جملات نمونه

1. They went in fear of attack by marauding bands.
[ترجمه ترگمان]آن ها با ترس از حمله به گروه های غارتگر همراه شدند
[ترجمه گوگل]آنها با ترس از اعتراض گروهی از ترس حمله کردند

2. A marauding tiger was often seen prowling around the village.
[ترجمه ترگمان]یک ببر غارتگر دیده می شد که در اطراف دهکده پرسه می زد
[ترجمه گوگل]یک ببر مخرب اغلب در اطراف روستا دیده می شود

3. Witnesses reported gangs of marauding soldiers breaking into people's houses and setting fire to them.
[ترجمه ترگمان]شاهدان گزارش دادند که دسته های سربازان غارتگر در خانه های مردم نفوذ کرده و به آن ها شلیک می کنند
[ترجمه گوگل]شاهدان گزارش دادند که سربازانی که سربازانی را که به خانه های مردم وارد شده اند و به آنها آتش زده اند، گزارش داده اند

4. Marauding gangs of armed men have been looting food relief supplies.
[ترجمه ترگمان]گروهه ای مسلح مردان مسلح، تدارکات غذایی را غارت کرده اند
[ترجمه گوگل]از بین بردن باند مردان مسلح، غذاهای امدادی غذایی غارت شده است

5. The countryside was overrun by marauding bands.
[ترجمه ترگمان]حومه شهر پر از گروه های غارتگر بود
[ترجمه گوگل]حومه شهر توسط مأموریت های گروهی از بین رفته بود

6. Gangs of marauding youths filled the streets.
[ترجمه ترگمان]گروه هایی از جوانان غارتگر خیابان ها را پر کردند
[ترجمه گوگل]باند جوانان مهاجم خیابان ها را پر کرد

7. The town survived the depredations of marauding gangs.
[ترجمه ترگمان]این شهر از the گروه های دزدی جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]این شهر از تخریب باندهای مزاحم جان سالم به در برد

8. If marauding gulls appear, the aunties sound an alarm and the young cluster tightly around them.
[ترجمه ترگمان]اگر مرغان نوروزی ظاهر شوند، aunties آژیر خطر را به صدا درمی آورد و خوشه جوان دور آن ها حلقه می زند
[ترجمه گوگل]اگر مورچه ها ظاهر شوند، صدف ها صدای هشدار و خوشه جوان را در اطراف آنها می بینند

9. Marauding birds such as herring gulls will grab and swallow a chick if they get a chance.
[ترجمه ترگمان]پرندگان دریایی مانند ماهی دودی اگر شانسی داشته باشند، یک جوجه را قورت می دهند و یک دختر را قورت می دهند
[ترجمه گوگل]در صورت شکستن پرندگان مانند ماهیگیرهای شاه ماهی، اگر یک شانسی داشته باشند، جوجه را می گیرند و جوجه را فرو بردند

10. Major routes were cart-tracks and marauding bandits and unscrupulous innkeepers thought nothing of robbery and murder.
[ترجمه ترگمان]در این میان راه چاره ای جز دزدی و دزدی نبود
[ترجمه گوگل]مسیرهای عمده ای بودند که سبد خرید و راهزنان مخرب و غیرقابل انکار بودند و هیچ چیز از سرقت و قتل نداشتند

11. These kids would maraud around in beater cars they'd learned to fix in shop class and hurl objects-eggs, bottles, whatever-at anything not motorized.
[ترجمه ترگمان]این بچه ها around را که آموخته بودند در کلاس خرید تعمیر کنند و اشیا - تخم مرغ، بطری ها، هر چیز - به هر چیزی که حمل می شدند، پرتاب می کردند
[ترجمه گوگل]این بچه ها در اطراف خودروهایی که می خواستند در طبقه بندی مغازه ها اصرار کنند، اطرافشان را ببوسند و اجسام، تخم ها، بطری ها را با هر چیز دیگری که در موتور نیستند، پرتاب کنند

12. The trucks tried to drive to the British base, running the gauntlet of marauding bands of gunmen.
[ترجمه ترگمان]کامیون ها تلاش کردند تا به پایگاه انگلیسی ها حرکت کنند و مبارزه با گروه های مسلح مردان مسلح را اداره کنند
[ترجمه گوگل]کامیونها تلاش کردند تا به پایگاه بریتانیایی رانندگی کنند، دست کم از دستگیرشدگان گروههای مسلح استفاده میکردند

13. The herd solves this problem by forming a defensive circle when marauding wolves attack.
[ترجمه ترگمان]گله هنگام حمله گرگ ها این مشکل را حل می کند
[ترجمه گوگل]گله با ایجاد یک دایره دفاعی در هنگام حمله به گرگ ها، این مشکل را حل می کند

14. Seldom has a central banker looked more secure in his war against marauding politicians.
[ترجمه ترگمان]بندرت یک بانک مرکزی در جنگ خود علیه سیاستمداران غارتگر احساس امنیت بیشتری می کند
[ترجمه گوگل]رحمت یک بانک مرکزی را در جنگ خود در برابر سیاستمداران به خطر انداخته است

a marauding band of Indians

یک دسته سرخپوست که می‌کشتند و غارت می‌کردند


a poverty-stricken, marauded land

سرزمین فقر‌زده و غارت‌شده



کلمات دیگر: