کلمه جو
صفحه اصلی

leniency


معنی : ملایمت، نرمی، ارفاق، اسان گیری
معانی دیگر : نرمی، ملایمت، اسان گیری، ارفاق

انگلیسی به فارسی

نرمش، ملایمت، مدارا، ارفاق، آسان‌گیری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: leniencies
(1) تعریف: the quality or state of being lenient.
مترادف: clemency, indulgence, softness
مشابه: charity, compassion, forbearance, laxness, mercy, permissiveness, tolerance

- This particular judge had a reputation for leniency.
[ترجمه ترگمان] این قاضی ویژه به ملایمت و ملایمت شهرت داشت
[ترجمه گوگل] این قاضی خاص شهرت را برای تسلیم داشت

(2) تعریف: an act that is lenient.
مترادف: clemency, indulgence, mercy
مشابه: amnesty, excuse, forgiveness, pardon, quarter

- The principal eventually regretted her leniency with the boy.
[ترجمه ترگمان] مدیر سرانجام از ارفاق خود با پسر پشیمان شد
[ترجمه گوگل] سرانجام در نهایت با تسلیم شدن پسرش از پسر پشیمان شد

• laxness, looseness, permissiveness, lack of strictness
leniency is a lenient attitude or lenient behaviour.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] ارفاق، تخفیف، اغماض

مترادف و متضاد

ملایمت (اسم)
calmness, amenity, gentleness, leniency, mildness, moderation, softness, warmth, lenity, quietness

نرمی (اسم)
subtlety, suavity, amenity, leniency, softness, plasticity, lubricity, gloss, unction, lenity, pash, malleability

ارفاق (اسم)
leniency

اسان گیری (اسم)
leniency

جملات نمونه

1. she showed more leniency toward her own children than to those of her husband
او نسبت به بچه های خودش آسان گیری بیشتری نشان می داد تا بچه های شوهرش.

2. . . . unto friends fairness and leniency unto enemies
. . . با دوستان مروت با دشمنان مدارا

3. She begged for leniency for her son.
[ترجمه ترگمان]برای پسرش ارفاق می کرد
[ترجمه گوگل]او درخواست کرد که برای پسرش احترام قائل شود

4. Judges are advised to show greater leniency towards first - time offenders.
[ترجمه ترگمان]به قضات توصیه می شود که نسبت به متخلفان بار اول ملایمت بیشتری نشان دهند
[ترجمه گوگل]قضات توصیه می شود نسبت به اولویت های مجرمانه تسلیم شوند

5. The defending lawyer asked for leniency on the grounds of her client's youth.
[ترجمه ترگمان]وکیل مدافعان خواستار تخفیف در زمینه جوانان موکلش شد
[ترجمه گوگل]وکیل مدافع خواستار تساوی در مورد جوانان نوجوان او بود

6. She appealed to the judge for leniency.
[ترجمه ترگمان]او از قاضی برای ملایمت متوسل شد
[ترجمه گوگل]او برای تجدید نظر به قاضی درخواست کرد

7. The victim's widow protested at the leniency of the sentence.
[ترجمه ترگمان]بیوه قربانی در ملایمت این حکم اعتراض کرد
[ترجمه گوگل]بیوه قربانی به تسلیم این جمله اعتراض کرد

8. Let's hope the judge shows leniency towards her.
[ترجمه ترگمان]بیا امیدوار باشیم که قاضی بهش ارفاق کنه
[ترجمه گوگل]امیدوارم قاضی نسبت به او تسلیم شود

9. The judge rejected pleas for leniency and sentenced him to six months in prison.
[ترجمه ترگمان]قاضی درخواست ملایمت و ملایمت را رد کرد و او را به شش ماه زندان محکوم کرد
[ترجمه گوگل]قاضی درخواست تجدید نظر را رد کرد و او را به شش ماه حبس محکوم کرد

10. We shall continue to urge for leniency to be shown to these prisoners.
[ترجمه ترگمان]ما همچنان به تقاضای ارفاق در قبال این زندانیان ادامه خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما همچنان خواهان تسلیم شدن این زندانیان خواهیم بود

11. But referee Ed Morrison's leniency led to bad blood spilling over in a six-man brawl as Richards looked for revenge.
[ترجمه ترگمان]اما داور ملایمت و ملایمت داور منجر به ریختن خون بد در یک درگیری شش نفره شد که ریچارد برای انتقام به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]اما محکومیت دادگستری ادور مریسون موجب شد که خونریزی بد در یک نزاع ششگانه رخ دهد زیرا ریچاردز انتقام گرفت

12. Sometimes this sympathy could involve quite extraordinary leniency.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها این همدردی می توانست ارفاق کند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات این همدردی می تواند شامل تساهل کاملا غیر منتظره باشد

13. Viking justice hadn't been renowned for its leniency, she recollected.
[ترجمه ترگمان]او به خود آمد و گفت: حق با او بود
[ترجمه گوگل]عدالت وایکینگ برای تسلیم شدنش مشهور نبوده است، او به یاد می آورد

14. Official leniency is exploited by the smugglers who can virtually guarantee secure entry, whatever happens.
[ترجمه ترگمان]ملایمت رسمی توسط قاچاقچیان مورد سو استفاده قرار می گیرد که عملا می توانند ورود ایمن را تضمین کنند، هر اتفاقی که بیفتد
[ترجمه گوگل]تسلیم رسمی توسط قاچاقچیان مورد سوء استفاده قرار می گیرد که می تواند به طور حتم امن ورود را تضمین کند، هرچه اتفاق می افتد

پیشنهاد کاربران

نرمش

indulgence


کلمات دیگر: