کلمه جو
صفحه اصلی

koranic


معنی : قرانی، وابسته بقران
معانی دیگر : قرانی، وابسته بقران

انگلیسی به فارسی

قرانی، وابسته بقران، قران


کورنیک، قرانی، وابسته بقران


انگلیسی به انگلیسی

• of the koran (sacred book of the muslims)
koranic is used to describe things which belong or relate to the koran.

مترادف و متضاد

قرانی (صفت)
koranic

وابسته به قرآن (صفت)
koranic

جملات نمونه

1. A more expensive model recites a different Koranic verse at each hour.
[ترجمه ترگمان]هر ساعت یک مدل گران تر از آیات قرآنی مختلف را تکرار می کند
[ترجمه گوگل]مدل گرانبها یک آیه مختلف قرآنی را در هر ساعت می نویسد

2. The populace has always been mobilized around the Koranic concept of taghiya.
[ترجمه ترگمان]مردم همواره در اطراف مفهوم قرآنی of بسیج شده اند
[ترجمه گوگل]مردم همیشه در اطراف مفهوم قرآن از تقیه بسیج شده اند

3. And there are, of course, Koranic manuscripts with refined calligraphy.
[ترجمه ترگمان]و البته نسخه های خطی قرآنی با خوشنویسی اصلاح شده وجود دارند
[ترجمه گوگل]و البته، نسخه های کورانیک با خطاطی تصفیه شده وجود دارد

4. Objects bearing geometric decorations and Koranic inscriptions were clearly aimed at the Islamic market.
[ترجمه ترگمان]اشیا دارای تزئینات هندسی و نوشته های قرآنی به روشنی در بازار اسلامی هدف قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]اشیاء دارای دکوراسیون هندسی و کتیبه های قرآنی به وضوح در بازار اسلامی مورد هدف قرار گرفتند

5. Seven Koranic teachers in Senegal have been condemned to jail sentences after they were found guilty of forcing children to beg.
[ترجمه ترگمان]هفت معلم قرآن در سنگال پس از گناهکار شناخته شدن کودکان برای گدایی محکوم شدند
[ترجمه گوگل]هفت معلم قرآنی در سنگال به محکومیت مجازات محکومیت مجازات زندان محکوم شدند

6. Dawood is a Koranic scholar from Cairo.
[ترجمه ترگمان]داوود یک دانشمند قرآنی اهل قاهره است
[ترجمه گوگل]داوود یک دانشمند قرآنی از قاهره است

7. " And in a Koranic verse dated by scholars to the final years of Muhammad's life, God tells humankind that he has "made you into nations and tribes, so that you might come to know one another.
[ترجمه ترگمان]\"و در یک آیه قرآنی که از سوی دانشمندان تا آخرین سال های زندگی محمد نوشته شده، خداوند به انسان ها می گوید که او\" شما را به ملت ها و قبیله ها تبدیل کرده است تا شما به یکدیگر آشنا شوید
[ترجمه گوگل]«و در آیه قرآن که توسط محققان به سالهای آخر عمر محمد داده می شود، خدا به انسان می گوید که او را به ملت ها و قبایل تبدیل کرده است تا شما بتوانید یکدیگر را بدست آورید

8. Gadhafi's Green Book, a semicoherent blend of Koranic interpretation, socialism and pan-Arabism published in 197
[ترجمه ترگمان]کتاب سبز قذافی، ترکیبی از تفسیر قرآنی، سوسیالیسم و پان - عربیسم که در ۱۹۷ مورد منتشر شد
[ترجمه گوگل]کتاب سبز قره باغی، یک ترکیب ممتاز از تفسیر قرآن، سوسیالیسم و ​​پان عربیسم در سال 197 منتشر شد

9. But that sentence will be doubled if his Koranic recitation classes fail to make him a "hafez", someone who knows the Koran by heart.
[ترجمه ترگمان]اما این حکم دو برابر خواهد شد اگر کلاسه ای قرائت قرآن او نتوانند او را \"hafez\" بنامند، کسی که قران را ازبر می داند
[ترجمه گوگل]اما اگر طبقات احضار کورانیک او را 'حافظ' کند، آن حکم دوبار خواهد شد، کسی که قلب را از قرآن می داند

10. In one feeding centre the room for the dead had become a Koranic school for young children.
[ترجمه ترگمان]در یک مرکز تغذیه، اتاق برای کشتگان یک مدرسه قرآنی برای کودکان بود
[ترجمه گوگل]در یک مرکز تغذیه، اتاق مرده به مدرسه قرآنی برای کودکان خرد تبدیل شده است

11. And in the past 20 years some Islamic states, notably Iran and Pakistan, have tried to reimpose the Koranic ban—in practice, that is, to make bankers find ways round it.
[ترجمه ترگمان]و در ۲۰ سال گذشته، برخی از کشورهای اسلامی، به ویژه ایران و پاکستان، سعی کرده اند تا مانع از ممنوعیت قرآنی شوند - در عمل، یعنی وادار کردن بانکداران به یافتن راه هایی برای دور کردن آن
[ترجمه گوگل]و در 20 سال گذشته، برخی از دولت های اسلامی، به ویژه ایران و پاکستان، تلاش کرده اند مجددا اقدام به ممنوعیت قرآن را مجددا اعمال کنند، به این ترتیب، بانکداران راه هایی را برای حل آن پیدا می کنند

12. Hence, while the influence of orthodox Christianity upon the Koran has been slight, apocryphal and heretical Christian legends, on the other hand, are one of the original sources of Koranic faith.
[ترجمه ترگمان]از این رو، در حالی که تاثیر مسیحیت سنتی بر قرآن اندک، افسانه های دروغین و کفرآمیز بوده است، از سوی دیگر، یکی از منابع اصلی ایمان قرآنی است
[ترجمه گوگل]از این رو، در حالی که نفوذ مسیحیت ارتدوکس بر قرآن اندکی است، از سوی دیگر، یکی از منابع اصلی ایمان قرآنی است

13. One of them left behind a video that quoted Koranic verses, cited conflicts between Western and Muslim nations and showed wartime footage.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها از پشت ویدئویی که به نقل از آیات قرآن آمده است، اشاره کرد و به درگیری ها بین کشورهای غربی و مسلمان اشاره کرد و فیلم های دوران جنگ را نشان داد
[ترجمه گوگل]یکی از آنها یک ویدیوی است که نقل قول آیات قرآن را نقل کرده است، به مناقشات بین کشورهای غربی و مسلمان اشاره کرد و فیلم های جنگی را نشان داد

14. Its fighters now style themselves as religious warriors, and its propaganda is laced with Koranic verses.
[ترجمه ترگمان]اکنون مبارزان آن خود را جنگجویان مذهبی معرفی می کنند و تبلیغات آن با آیات قرآنی همخوانی دارد
[ترجمه گوگل]جنگجویان آن اکنون خود را به عنوان جنگجویان مذهبی شبیه سازی می کنند و تبلیغات آن با آیات قرآنی است


کلمات دیگر: