معنی : فضولی کردن، در کاردیگری مداخله کردن، دستور بیجا دادن
معانی دیگر : (به ویژه به بازیکنان ورق یا نرد و غیره) پند ناخواسته دادن، دخالت کردن، فضولی کردن مخصوصا دربازی ورق
درکاردیگری مداخله کردن، فضولی کردن (مخصوصا دربازی ورق)، دستور بیجا دادن
کیبیتس، در کاردیگری مداخله کردن، فضولی کردن، دستور بیجا دادن