1. the marathon runner dehydrated and fainted
دونده ی ماراتن دچار آب از دست دادگی شد و غش کرد.
2. a dance marathon
مسابقه ی استقامت در رقص
3. a speechmaking marathon
یک دوره ی طولانی سخنرانی
4. Towards the end of the marathon several runners showed signs of distress.
[ترجمه ترگمان]در پایان این مسابقه چند نفر از دوندگان احساس پریشانی و پریشانی را از خود نشان دادند
[ترجمه گوگل]در پایان ماراتن، چندین دونده نشانه هایی از آشفتگی را نشان دادند
5. Marathon runners need plenty of stamina.
[ترجمه ترگمان]دوندگان ماراتون به بنیه زیادی نیاز دارند
[ترجمه گوگل]دونده های ماراتن نیاز به مقدار زیادی استقامت دارند
6. He ran the marathon in 2 hrs 48 mins.
[ترجمه ترگمان]وی دوی ماراتن را در ساعت ۲: ۴۸ دقیقه انجام داد
[ترجمه گوگل]او ماراتن را در 2 ساعت و 48 دقیقه اجرا کرد
7. She did/ran her first marathon in just under three hours.
[ترجمه ترگمان]او اولین marathon را تا سه ساعت دیگر آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او در کمتر از سه ساعت ماراتن اول خود را انجام داد
8. Her coach encouraged her throughout the marathon race to keep on running.
[ترجمه ترگمان]مربی او او را در مسابقه ماراتن مورد تشویق قرار داد تا به دویدن ادامه دهد
[ترجمه گوگل]مربی او در طول مسابقه ماراتن را تشویق کرد تا در حال اجرا باشد
9. The marathon is a test of endurance .
[ترجمه ترگمان]این ماراتن یک آزمون استقامت است
[ترجمه گوگل]ماراتن یک آزمون استقامت است
10. She won the gold medal in the women's marathon at this year's Olympic Games.
[ترجمه ترگمان]او در دومین ماراتن زنان در بازی های المپیک امسال مدال طلا کسب کرد
[ترجمه گوگل]او در مسابقات المپیک امسال، مدال طلا را در ماراتن زنان به دست آورد
11. Running a marathon is seen by many as the ultimate test of endurance.
[ترجمه ترگمان]دویدن ماراتون توسط خیلی ها به عنوان آزمون نهایی تحمل دیده می شود
[ترجمه گوگل]ماراتن در حال اجرا توسط بسیاری از افراد به عنوان آزمون نهایی استقامت دیده می شود
12. She did six months' hard training before the marathon.
[ترجمه ترگمان]شش ماه تمرین سختی رو قبل از ماراتون انجام داد
[ترجمه گوگل]او قبل از ماراتن شش ماه تمرین سخت را انجام داد
13. I've never run a marathon.
[ترجمه ترگمان]من هرگز تو ماراتون شرکت نکردم
[ترجمه گوگل]من هرگز یک ماراتن را اجرا نکردم
14. Marathon runners are used to going through pain.
[ترجمه ترگمان]runners ماراتون برای عبور از درد به کار می روند
[ترجمه گوگل]دونده های ماراتن برای رهایی از درد استفاده می شوند
15. The election broadcast, a nine-hour marathon, lasts until seven o'clock in the morning.
[ترجمه ترگمان]پخش انتخابات، یک ماراتن ۹ ساعته، تا ساعت هفت صبح ادامه دارد
[ترجمه گوگل]انتخابات پخش شده، یک ماراتن نه ساعته، تا ساعت هفت صبح ادامه دارد
16. A new world marathon record of 2 hrs, 8 min, 5 sec, was set by Stephen Jones of Great Britain.
[ترجمه ترگمان]رکورد دوی ماراتن جهان به مدت ۲ ساعت و ۸ دقیقه و ۵ ثانیه توسط استفان جونز از بریتانیای کبیر تنظیم شد
[ترجمه گوگل]رکورد جدید ماراتن جهان 2 ساعت، 8 دقیقه و 5 ثانیه توسط استفان جونز از بریتانیا تنظیم شده است