کلمه جو
صفحه اصلی

manslaughter


معنی : ادمکشی، قتل نفس
معانی دیگر : آدم کشی، قتل (به ویژه غیر عمدی)

انگلیسی به فارسی

آدمکشی، قتل نفس


قتل عام، قتل نفس، ادمکشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: unlawful but unpremeditated killing of a human being. (Cf. murder.)
مشابه: dispatch, homicide, killing, murder, slaying

• killing of a human being; unintentional killing of one person by another, killing which was not premeditated (law)
manslaughter is the killing of a person by someone who may intend to injure them but does not intend to kill them; a legal term.

مترادف و متضاد

ادمکشی (اسم)
butchery, murder, thuggery, thuggee, homicide, foul play, manslaughter

قتل نفس (اسم)
manslaughter

killing without malicious forethought


Synonyms: crime, foul play, hit, homicide, killing, murder


جملات نمونه

1. involuntary manslaughter
قتل غیر عمد

2. voluntary manslaughter
قتل عمد

3. second degree manslaughter
قتل غیرعمدی

4. Several offences such as manslaughter may be committed by omission.
[ترجمه ترگمان]چندین جرم مانند قتل عمد ممکن است توسط حذف مرتکب شوند
[ترجمه گوگل]چندین جرم مانند کشتار کشتار ممکن است با بی توجهی انجام شود

5. She was sentenced to five years imprisonment for manslaughter.
[ترجمه ترگمان]او به جرم قتل غیرعمد به پنج سال حبس محکوم شد
[ترجمه گوگل]او به خاطر کشتار وحشیانه به پنج سال زندان محکوم شد

6. English law clearly distinguishes between murder and manslaughter.
[ترجمه ترگمان]قانون انگلیسی به وضوح بین قتل و قتل، تمایز قایل می شود
[ترجمه گوگل]قانون انگلیسی به وضوح بین قتل و قتل عام متمایز است

7. The charge has been reduced to manslaughter.
[ترجمه ترگمان]این اتهام به جرم قتل غیرعمد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]شارژ به سوء قصد کاهش یافته است

8. Those drivers should face an automatic charge of manslaughter.
[ترجمه ترگمان]این رانندگان باید با یک اتهام غیر عمد دست و پنجه نرم کنند
[ترجمه گوگل]این رانندگان باید به اتهام خودکار قتل عام مواجه شوند

9. The prosecution accepted a plea of manslaughter.
[ترجمه ترگمان]دادستان جرم قتل غیرعمد را پذیرفت
[ترجمه گوگل]پیگرد قانونی خواستار قتل عام شد

10. He was had up for manslaughter.
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر قتل نفس کشیده بود
[ترجمه گوگل]او برای قتل عام شده بود

11. She was found guilty of manslaughter and put on probation for two years.
[ترجمه ترگمان]اون به قتل محکوم شد و برای دو سال حبس تعلیقی موافقت کرد
[ترجمه گوگل]او به اتهام قتل عام به قتل رسید و دو سال به محاکمه پرداخت

12. He denies murder but admits manslaughter on the grounds of diminished responsibility.
[ترجمه ترگمان]او قتل را انکار می کند اما قتل غیر عمد در زمینه کاهش مسئولیت را تایید می کند
[ترجمه گوگل]او قتل را انکار می کند اما به دلیل کاهش مسئولیت، قتل عام را پذیرفته است

13. The driver was arrested on a charge of manslaughter.
[ترجمه ترگمان]راننده به اتهام قتل غیرعمد دستگیر شد
[ترجمه گوگل]راننده به اتهام قتل عام دستگیر شد

14. Capper admitted manslaughter on the grounds of diminished responsibility.
[ترجمه ترگمان]Capper به دلیل کاهش مسئولیت قتل غیرعمد را پذیرفت
[ترجمه گوگل]کلاهبردار به دلیل کاهش مسئولیت، به قتل رسید

15. He was jailed for five years for manslaughter but today it was reduced to three and a half years.
[ترجمه ترگمان]او به مدت ۵ سال به جرم قتل غیرعمد به زندان محکوم شد، اما امروز به مدت سه سال و نیم کاهش یافت
[ترجمه گوگل]او پنج سال به خاطر کشتار در زندان زندانی شد اما امروز به سه و نیم سال کاهش یافته است

پیشنهاد کاربران

کشتن، کشتار

قتل خطا ؛ قتلی که از روی عمد، قصدو اراده صورت نگرفته باشد.

قتل غیر عمد

noun
[noncount]
law :
🔴the crime of killing a person without intending to do so
◀️She was convicted of manslaughter for driving while drunk and killing three people.


Manslaughter = UNINTENTIONAL murder
قتل غیر عمد

قل غیر عمد


کلمات دیگر: