1. a legion of his admirers
انبوهی از تحسین کنندگان او
2. his honors were legion
افتخارات او یکی و دو تا نبود.
3. His delightful sense of humour won him a legion of friends.
[ترجمه صفورا] حس شوخ طبعیِ لذت بخشِ او باعث بدست اوردن دوستان زیادی شد
[ترجمه ترگمان]حس شوخ طبعی او در او یک گروه از دوستان را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]حس لذت بخش او از طنز او را به یک لژیون از دوستان برد
4. The British Legion raises funds to help ex-service personnel and their dependants.
[ترجمه ترگمان]لژیون انگلیس سرمایه لازم برای کمک به پرسنل خدمات سابق و وابستگان آن ها را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]لژیون بریتانیا منابع مالی خود را برای کمک به کارکنان سابق خدمات و وابستگان خود افزایش می دهد
5. Each legion contained between 3000 and 6000 soldiers.
[ترجمه ترگمان]هر لژیون مرکب از ۳۰۰۰ تا ۶۰۰۰ سرباز بود
[ترجمه گوگل]هر لژیون بین 3000 تا 6000 سرباز بود
6. The difficulties surrounding the court case are legion.
[ترجمه ترگمان]مشکلات مربوط به پرونده دربار، یک لژیون است
[ترجمه گوگل]مشکلات مربوط به پرونده دادگاه لژیون هستند
7. In the Legion, there was no guarantee that a man had even used a flushing loo before.
[ترجمه ترگمان]در نور لژیون دنور هیچ تضمینی وجود نداشت که مردی حتی قبلا از یک توالت سرخ استفاده کرده باشد
[ترجمه گوگل]در لژیون، هیچ تضمینی وجود نداشت که یک مرد حتی قبل از آن از یک لوح فلاش استفاده کند
8. Accounts of Ali's kindness and generosity are legion.
[ترجمه ترگمان]توجه مهربانی و سخاوت علی یک لژیون است
[ترجمه گوگل]حساب های مهربانی و سخاوتمندانه علی، لژیون هستند
9. A legion of policemen and border officials are required to preserve this happy feature of a benevolent nature.
[ترجمه ترگمان]یک لژیون از ماموران پلیس و مقامات مرزی برای حفظ این ویژگی شاد یک طبیعت مهربان لازم است
[ترجمه گوگل]یک لژیون پلیس و مقامات مرزی باید این ویژگی خوشحال از طبیعت خیرخواهانه را حفظ کند
10. The Legion would return you to the place at which they had taken charge of you.
[ترجمه ترگمان]لژیون دو نور شما را به جایی که در آنجا نگهداری کرده بودند برمی گردانیم
[ترجمه گوگل]لژیون شما را به جایی که آنها مسئولیت شما را بر عهده گرفته است، برمی گرداند
11. In later life his philanthropic deeds were legion.
[ترجمه ترگمان]بعدها، کاره ای بشر دوستانه او سپاه بود
[ترجمه گوگل]در بعد زندگی، اعمال خیرخواهانه او لژیون بود
12. His good works were legion.
[ترجمه ترگمان] آثار خوبش سپاه بود
[ترجمه گوگل]آثار خوب او لژیون بود
13. Maurice and his legion, Gereon and his soldiers reftised to worship pagan gods before battle.
[ترجمه ترگمان]موریس و legion، Gereon و سربازانش، پیش از جنگ خدایان مشرکان را پرستش می کردند
[ترجمه گوگل]موریس و لژیون او، گرئون و سربازانش قبل از نبرد به پرستش خدایان بت پرستی پرداختند
14. The Legion was being selective. Very selective.
[ترجمه ترگمان] لژیون (نور)انتخابی بودن خیلی خوب
[ترجمه گوگل]لژیون انتخابی بود بسیار انتخابی